عشق اجباری 🩸🔪
عشق اجباری 🩸🔪
P31
جنی ویو: ک تهیونگ گف........
تهیونگ: عاامم اینجا فقط یدونه تخت است و مبلمانش هم نمیشه روشون خابید چون اذیت میشیم و فقط یه راه میمونه
جنی: چیییی؟؟؟؟
تهیونگ: اینکه رو تخت بین خودمون با بالشت دیواره بکشیم!!!!
جنی: عارع دیگ فقط همین راه رو میتونیم امتحان کنیم<_>
لیسا: مجبوریم رو تخت دیواره بکشیم
کوک: عام ارع باید همین کارو انجام بدیم
راستی اول تو میری حموم یا من؟
لیسا: بزار من برم چون واقعا خابم میاد
لیسا ویو: لباسام رو بردم تو حموم ک بعد حمومم اونجا بپوشم یه دوش گرفتم موهامو خشک کردم ولباسام رو پوشیدم اومدم بیرون دیدم جونگ کوک سرش تو گوشیه ک گفتم ....
لیسا: من کارم تموم شد تو برو
جونگ کوک: اوکی من رفتم
لیسا ویو : اومدم رو تخت دراز کشیدم ک خابم برد و...
P31
جنی ویو: ک تهیونگ گف........
تهیونگ: عاامم اینجا فقط یدونه تخت است و مبلمانش هم نمیشه روشون خابید چون اذیت میشیم و فقط یه راه میمونه
جنی: چیییی؟؟؟؟
تهیونگ: اینکه رو تخت بین خودمون با بالشت دیواره بکشیم!!!!
جنی: عارع دیگ فقط همین راه رو میتونیم امتحان کنیم<_>
لیسا: مجبوریم رو تخت دیواره بکشیم
کوک: عام ارع باید همین کارو انجام بدیم
راستی اول تو میری حموم یا من؟
لیسا: بزار من برم چون واقعا خابم میاد
لیسا ویو: لباسام رو بردم تو حموم ک بعد حمومم اونجا بپوشم یه دوش گرفتم موهامو خشک کردم ولباسام رو پوشیدم اومدم بیرون دیدم جونگ کوک سرش تو گوشیه ک گفتم ....
لیسا: من کارم تموم شد تو برو
جونگ کوک: اوکی من رفتم
لیسا ویو : اومدم رو تخت دراز کشیدم ک خابم برد و...
۶.۱k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.