وانشات از Jimin
꒰๑(🫐💙)๑꒱
بعد مدت ها قرار بود با بوی فرندت بری مسافرت..
خیلی ذوق داشتی..
کلی خوراکی آماده کرده بودی و منتظر زنگ جیمین بودی..
اما ناگهان دستای گرمی چشماتو پوشوند..
زود دستای سرد و کوچیکتو گذاشتی روی دستاش و با خنده ی ریزی گفتی:
_جیمینی من که میدونم تویی
با خنده ی شیرینی دستاشو برداشت و بغلت کرد..
خندیدی که چال گونت معلوم شد و از دید جیمین دور نموند..
انگشت اشارشو تو چال گونت فرو کرد
و گفت:
+کیوتچه من سردشه
_نه فقط یکم استرس دارم برای همین دستام یخ کردن..
آروم بهت نزدیک شد و بغلت کرد..
+استرس نداشته باش چون قراره کلی خوش بگذرونیم چیزی نیست که بخاطرش استرس داشته باشی
وقتی به فرودگاه رسیدین و داخل شدین جیمین روی چمدون مشکی رنگش نشست و میخندید که زود دوربین عکاسی رو تو دستات گرفتی و شروع کردی به ثبت خاطرات
قرار بود کلی خوشگذرونی کنید..
✓ #Jimin ~ #Imagine ~ #BTS ~ #Rahi ❜
⊸ @army_bts_ot7
بعد مدت ها قرار بود با بوی فرندت بری مسافرت..
خیلی ذوق داشتی..
کلی خوراکی آماده کرده بودی و منتظر زنگ جیمین بودی..
اما ناگهان دستای گرمی چشماتو پوشوند..
زود دستای سرد و کوچیکتو گذاشتی روی دستاش و با خنده ی ریزی گفتی:
_جیمینی من که میدونم تویی
با خنده ی شیرینی دستاشو برداشت و بغلت کرد..
خندیدی که چال گونت معلوم شد و از دید جیمین دور نموند..
انگشت اشارشو تو چال گونت فرو کرد
و گفت:
+کیوتچه من سردشه
_نه فقط یکم استرس دارم برای همین دستام یخ کردن..
آروم بهت نزدیک شد و بغلت کرد..
+استرس نداشته باش چون قراره کلی خوش بگذرونیم چیزی نیست که بخاطرش استرس داشته باشی
وقتی به فرودگاه رسیدین و داخل شدین جیمین روی چمدون مشکی رنگش نشست و میخندید که زود دوربین عکاسی رو تو دستات گرفتی و شروع کردی به ثبت خاطرات
قرار بود کلی خوشگذرونی کنید..
✓ #Jimin ~ #Imagine ~ #BTS ~ #Rahi ❜
⊸ @army_bts_ot7
۱۶.۷k
۱۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.