قاتل زیبا .....کپشن
خلاصه رمان...
#تهیونگ
واسه یه سفر تفریحی رفته بودم بوسان....رون خدمتکارم هم باهام اومده بود....
البته با پسرش فیلیکس. ...اون آشپز مخصوص منه...
خوب بزارید از خودم بگم...
من تهیونگ هینوتس هستم...پسر ارشد خانواده...
ما یک خانواده خون آشام هستیم...
توی جنگل بغل عمارت داشتم قدم میزدم که....
#النا
من النا دختر جنگل هستم...در واقع من یه اژدها هستم...و ملکه محافظ در قلمرو آرترا...
هر ملکه وظیفه حفاظت از پادشاهش رو داره....
و من به بیونگ هونگ (کره فعلی) اومدم تا پادشاه معین شدم رو پیدا کنم...
ولی تو کاخ شرقی عمارت هینوتس...نتونستم حرکت کنم...و بیهوش شدم...
#قاتل_زیبا
#پست_جدید
#تهیونگ
واسه یه سفر تفریحی رفته بودم بوسان....رون خدمتکارم هم باهام اومده بود....
البته با پسرش فیلیکس. ...اون آشپز مخصوص منه...
خوب بزارید از خودم بگم...
من تهیونگ هینوتس هستم...پسر ارشد خانواده...
ما یک خانواده خون آشام هستیم...
توی جنگل بغل عمارت داشتم قدم میزدم که....
#النا
من النا دختر جنگل هستم...در واقع من یه اژدها هستم...و ملکه محافظ در قلمرو آرترا...
هر ملکه وظیفه حفاظت از پادشاهش رو داره....
و من به بیونگ هونگ (کره فعلی) اومدم تا پادشاه معین شدم رو پیدا کنم...
ولی تو کاخ شرقی عمارت هینوتس...نتونستم حرکت کنم...و بیهوش شدم...
#قاتل_زیبا
#پست_جدید
۱۲.۲k
۱۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.