عشق ناگهانی
عشق ناگهانی
پارت ۱۰
ویو ته
بعد کتک های فراوان رفتم برای خودم و اون پوفیوز صبحونه درست کردم
ت.ا: اماده شد؟
ته: وایسا
ت.ا: زهر مار
ته: زشته نگو
ت.ا: برو بابا
نشستیم صبحونه خوردیم
ت.ا: غذا رو جمع کن برم نودل بزار ته: عمر دیگه؟
ت.ا: ندارم
ته: چشم نودل گذاشتم
میخواستم بشین من که.
ت.ا: پاشو پاشو قهوه میخوام
ته: تو هنوز بچ....
ت.ا: قهوه یا ملاقه؟
ته: چشم قهوه رو دادم دست پوفیوزه میخواستم بشینم که
ت.ا: پاشو نودل رو بیار
ته: عه بزار کون من به زمین برسه ت.ا: من نمیخوام برسه(یکی زد در باسنش)
ته: این چه کاری بود؟(تعجب
ت.ا: ندیدی ولی خب کار درست بود(خنده)
ته: هعی من اگر برات... گوه خودم اون رو بزن تو شلوارت(خدمتتون عرض کنم وی ملاقه را از شلوار خود در اورد)
ته: رفتم رفتم ببین رفتم به جان عمه رفتم
ت.ا: خفه شو به جان عمه من قسم نخور
ته: عمه منم هس
ت.ا: ملاقه زیاد دوست داری نه؟
ته: ببخشید گوه خوردم رفتم به زور براش نودل رو بردم بازم میخواستم بشین من رو مبل که
ت.ا یکی با ملاقه زد در باسنم
ت.ا: رو زمین
ته: چیییییی
ت.ا: پیچ پیچی
نویسنده :
https://wisgoon.com/elaine_y
پارت ۱۰
ویو ته
بعد کتک های فراوان رفتم برای خودم و اون پوفیوز صبحونه درست کردم
ت.ا: اماده شد؟
ته: وایسا
ت.ا: زهر مار
ته: زشته نگو
ت.ا: برو بابا
نشستیم صبحونه خوردیم
ت.ا: غذا رو جمع کن برم نودل بزار ته: عمر دیگه؟
ت.ا: ندارم
ته: چشم نودل گذاشتم
میخواستم بشین من که.
ت.ا: پاشو پاشو قهوه میخوام
ته: تو هنوز بچ....
ت.ا: قهوه یا ملاقه؟
ته: چشم قهوه رو دادم دست پوفیوزه میخواستم بشینم که
ت.ا: پاشو نودل رو بیار
ته: عه بزار کون من به زمین برسه ت.ا: من نمیخوام برسه(یکی زد در باسنش)
ته: این چه کاری بود؟(تعجب
ت.ا: ندیدی ولی خب کار درست بود(خنده)
ته: هعی من اگر برات... گوه خودم اون رو بزن تو شلوارت(خدمتتون عرض کنم وی ملاقه را از شلوار خود در اورد)
ته: رفتم رفتم ببین رفتم به جان عمه رفتم
ت.ا: خفه شو به جان عمه من قسم نخور
ته: عمه منم هس
ت.ا: ملاقه زیاد دوست داری نه؟
ته: ببخشید گوه خوردم رفتم به زور براش نودل رو بردم بازم میخواستم بشین من رو مبل که
ت.ا یکی با ملاقه زد در باسنم
ت.ا: رو زمین
ته: چیییییی
ت.ا: پیچ پیچی
نویسنده :
https://wisgoon.com/elaine_y
۵.۵k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.