ات:لبخند*ددی
ات:لبخند*ددی
ران:جانم
ات:ماهیرو و ریندو کجان
ران:فکر کنم بیرون باشن
ات:حساب کن بریم پیششون
ران:باشه
نویسنده:حساب میکنن و میرن یکم قد بزنن «تو پارک»
ات:در حال راه رفتن*عه پیشی
ران:امم بنظرم دست نز_
ات:ناز کردن گربه*ها چیزی گفتی
ران:هیچی نازش کن
ات:ناز کردن گربه*چقدر کیوتههههههه دلم میخواد فشارش بدم تو بغلم لهش کنممممم تیتدیعنمحعکطک
ذهنه ران:روانیه........گربه گناه داره چرا باید بکشیش
نویسنده:بعد از یک ساعت ات خسته میشه و برمیگردن خونه
ویو خونه*
ران:ات رو میزاره رو تخت*و خودشم لباساشو عوض میکنه*بیب..... بیبی
ات:بیدار شدن*بله..
ران: لباساتو عوض کن بعد بخاب
ات:باش*در اوردن لباساش
ران:سرخ*خون دماغ*
ات به خودش میاد و متوجه میشه ران تو اتاقه
ات:سرخ*ت.. تو ....اینجا چیکار میکنی
ران:لباسامو عوض میکردم*نگاه کردن به بدن ات
ات:او... اونجوری... نگاه.... نکن
ران اروم میاد سمته ات و گردنشو گاز میگیره
ات:عاحح*اروم
ران:جدا شدن*خب بیا لباساتو تنت کنم بقیش ماله امشب
ات:لبو*ب... باش
ران:جانم
ات:ماهیرو و ریندو کجان
ران:فکر کنم بیرون باشن
ات:حساب کن بریم پیششون
ران:باشه
نویسنده:حساب میکنن و میرن یکم قد بزنن «تو پارک»
ات:در حال راه رفتن*عه پیشی
ران:امم بنظرم دست نز_
ات:ناز کردن گربه*ها چیزی گفتی
ران:هیچی نازش کن
ات:ناز کردن گربه*چقدر کیوتههههههه دلم میخواد فشارش بدم تو بغلم لهش کنممممم تیتدیعنمحعکطک
ذهنه ران:روانیه........گربه گناه داره چرا باید بکشیش
نویسنده:بعد از یک ساعت ات خسته میشه و برمیگردن خونه
ویو خونه*
ران:ات رو میزاره رو تخت*و خودشم لباساشو عوض میکنه*بیب..... بیبی
ات:بیدار شدن*بله..
ران: لباساتو عوض کن بعد بخاب
ات:باش*در اوردن لباساش
ران:سرخ*خون دماغ*
ات به خودش میاد و متوجه میشه ران تو اتاقه
ات:سرخ*ت.. تو ....اینجا چیکار میکنی
ران:لباسامو عوض میکردم*نگاه کردن به بدن ات
ات:او... اونجوری... نگاه.... نکن
ران اروم میاد سمته ات و گردنشو گاز میگیره
ات:عاحح*اروم
ران:جدا شدن*خب بیا لباساتو تنت کنم بقیش ماله امشب
ات:لبو*ب... باش
۲.۸k
۰۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.