[ددی جذاب من ]
[ددی جذاب من ]
پارت ۳
کوک/ نه کی گفته همین جا میمونی
یونا/ شرمنده قربان کار دارم وقتی وقتی کاری داشتین صدام کن و بعد از اونا دور شد
کوک/هع ... رو حرف من حرف میزنی بهت نشون میدم که اینجا رئیسه[نیشخند]
[چند مین بعد ویو یونا]
رفتم سرویس وقتی وقتی اومدم بیرون رفتم یه گوشه که یه مرد حدوداً جذاب که منو صدا کرد منم رفتم که گفتم
یونا/بفرمایید کاری داشتید
پسره / خوشگله یه حالیمون بده ببینیم
یونا/ برو بابا من اهل این کارا نیستم
که مرده منو بزور کشید نشت رو پاهاش که گفتم
یونا/ ولم کن عوضی
که دیدم یکی با مشت زد تو صورت پسره بعد من از بغل پسره درآورد گذاشت رو زمین و حمله ور شد طرف پسر انقدر زد که بیهوش شد و همه جاش خونی شده بود خواستم ببینم کیه که از من محافظت کرده و تشکر کنم که با دیدنش هم ترسیدم هم تعجب کردم که طرف گفت....
یکمم خماری
ببینید چه بچه خوبیم زود زود میزارم ولی شما حمایت نمیکنید 🥲🕊
پارت ۳
کوک/ نه کی گفته همین جا میمونی
یونا/ شرمنده قربان کار دارم وقتی وقتی کاری داشتین صدام کن و بعد از اونا دور شد
کوک/هع ... رو حرف من حرف میزنی بهت نشون میدم که اینجا رئیسه[نیشخند]
[چند مین بعد ویو یونا]
رفتم سرویس وقتی وقتی اومدم بیرون رفتم یه گوشه که یه مرد حدوداً جذاب که منو صدا کرد منم رفتم که گفتم
یونا/بفرمایید کاری داشتید
پسره / خوشگله یه حالیمون بده ببینیم
یونا/ برو بابا من اهل این کارا نیستم
که مرده منو بزور کشید نشت رو پاهاش که گفتم
یونا/ ولم کن عوضی
که دیدم یکی با مشت زد تو صورت پسره بعد من از بغل پسره درآورد گذاشت رو زمین و حمله ور شد طرف پسر انقدر زد که بیهوش شد و همه جاش خونی شده بود خواستم ببینم کیه که از من محافظت کرده و تشکر کنم که با دیدنش هم ترسیدم هم تعجب کردم که طرف گفت....
یکمم خماری
ببینید چه بچه خوبیم زود زود میزارم ولی شما حمایت نمیکنید 🥲🕊
۱۱۹
۳۱ شهریور ۱۴۰۳