پارت۲
اسلن از درس چیزی نمیفهمیدم به پنجره ای که کنار میزم بود نگاه کردم هوا بارونی بود چشمامو بستم دوباره رفتم تو دنیا خودم
معلم : ات اتتتتت
ات:( چشمامو باز کردم سری از جام بلند شدم)بله
معلم : بیا اینو حل کن
رفتم پای تخته سوال رو حل کردن برام چیزی نبود یاد داشتم این درسو رفتم دوباره سر جام نشستم
فلش بک
اوففف بلخره زنگ خورد
میچا: اممم ات من بیرون کار دارم میتونی خودت بری
ات: اهوم نگران من نباش
داشتم میرفتم که معلمم صدام کرد
& اتت وقت داری باید باهم صحبت کنیم
+ اهوم وقت دارم
&پس بیا دفتر من باهام صحبت کنیم
+چشم
رفتم دفتر آقای کیم مین شی یا بهتر بگم معلمم
&بشین
+باشه
نشستم رو صندلی
& ات خودت میدونی که امروزا اسلن حواست به درس نیست درست خیلی خوبه ها ولی منظورم اینه که تو خانوادتون مشکل دارین
+آقا کیم مین شی این یه مثله شخصی نمیتونم بگم
& میدونم من معلمتم مثل یه پدر اگه مشکلی داری میتونی بهم بگی خوشحال میشم کمکتون کنم
+خوب آره تو زندگیم خیلی مشکل دارم خودتون میدونین که یک ساله مادرم از پدرم طلاق گرفتو الان یه همسر دیکه داره
& آره اینارو میدونم
+ خوب باشه بهتون میگم
+از وقتی که پدر و مادرم از هم طلاق کرفتن مامانم با یه مرد دیکه ازدواج کرده که منم اون مرده نمیخواد پس مامانم منو ول کنه پدرمم که هر چی میشه رو من خالی میکنی هروز کتکم میزنه ولی خواهر برادرام من فقط یه برادر دارم که خیلی هوامو داره اکه اون جلوی بابامو نگیره مطمئنم منو میکشه اونای دیکه هم از نامادریمه درست من نامادری دارم اسلن این زوج کاری کردم که من این برده شم
& تا جای که بتونم بهت کمک میکنم گفتی یه برادر داری
+آره
&فردا بهش بگو بیاد میخوام باهاش حرف بزنم
+چشم
ویو ات
داشتن همینجوری با معلمم حرف میزم که یک نفر برادر صداش کرد
؟ دادش من اومدم بریم
& آره
واستا یک دقیقه صداش چقدر آشناس برگشتم به طرفش که ببینم کیه شتت این اینجا چکار میکنه..
معلم : ات اتتتتت
ات:( چشمامو باز کردم سری از جام بلند شدم)بله
معلم : بیا اینو حل کن
رفتم پای تخته سوال رو حل کردن برام چیزی نبود یاد داشتم این درسو رفتم دوباره سر جام نشستم
فلش بک
اوففف بلخره زنگ خورد
میچا: اممم ات من بیرون کار دارم میتونی خودت بری
ات: اهوم نگران من نباش
داشتم میرفتم که معلمم صدام کرد
& اتت وقت داری باید باهم صحبت کنیم
+ اهوم وقت دارم
&پس بیا دفتر من باهام صحبت کنیم
+چشم
رفتم دفتر آقای کیم مین شی یا بهتر بگم معلمم
&بشین
+باشه
نشستم رو صندلی
& ات خودت میدونی که امروزا اسلن حواست به درس نیست درست خیلی خوبه ها ولی منظورم اینه که تو خانوادتون مشکل دارین
+آقا کیم مین شی این یه مثله شخصی نمیتونم بگم
& میدونم من معلمتم مثل یه پدر اگه مشکلی داری میتونی بهم بگی خوشحال میشم کمکتون کنم
+خوب آره تو زندگیم خیلی مشکل دارم خودتون میدونین که یک ساله مادرم از پدرم طلاق گرفتو الان یه همسر دیکه داره
& آره اینارو میدونم
+ خوب باشه بهتون میگم
+از وقتی که پدر و مادرم از هم طلاق کرفتن مامانم با یه مرد دیکه ازدواج کرده که منم اون مرده نمیخواد پس مامانم منو ول کنه پدرمم که هر چی میشه رو من خالی میکنی هروز کتکم میزنه ولی خواهر برادرام من فقط یه برادر دارم که خیلی هوامو داره اکه اون جلوی بابامو نگیره مطمئنم منو میکشه اونای دیکه هم از نامادریمه درست من نامادری دارم اسلن این زوج کاری کردم که من این برده شم
& تا جای که بتونم بهت کمک میکنم گفتی یه برادر داری
+آره
&فردا بهش بگو بیاد میخوام باهاش حرف بزنم
+چشم
ویو ات
داشتن همینجوری با معلمم حرف میزم که یک نفر برادر صداش کرد
؟ دادش من اومدم بریم
& آره
واستا یک دقیقه صداش چقدر آشناس برگشتم به طرفش که ببینم کیه شتت این اینجا چکار میکنه..
۷.۱k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.