سناریو
وقتی موقع اشپزی دستتو میبری
نامجون=یه بار اومدی اشپزی کنی هاا میخای خدم بیام؟
ا.ت=نه دستت درد نکنه دفعه پیش اشپز خونه رو به فنا دادی
جین=اوففف حالا من با این همه هندسامی باید بیام اشپزی کنم برو بشین ا.ت
ا.ت=آیششش
یونگی=خیلی حواس پرتی ا.ت
ا.ت=بهتر از توعم که غذا گذاشته بودی رو گاز وسط اشپزخونه خابت برد غذا ها همه سوخت
جیهوپ=امیدم خوبی؟
ا.ت=اومم اره
جیمین=بیب چیزیت نشد؟
ا. ت=نه اوکیم
تهیونگ=هعی همه زن گرفتن ماعم زن گرفتیم
ا.ت=میزنم تو دهنتااا (ا.ت جان ت غلط میخوری عزیزم)
کوک=واقن ک ا.ت یه بار اومدی اشپزی کنی
ا.ت=یه بار؟ خوبه ک من هر روز غذا درست میکنم
کوک=و هر روزم میسوزونیشون مجبورم از بیرون غذا بگیرم
نامجون=یه بار اومدی اشپزی کنی هاا میخای خدم بیام؟
ا.ت=نه دستت درد نکنه دفعه پیش اشپز خونه رو به فنا دادی
جین=اوففف حالا من با این همه هندسامی باید بیام اشپزی کنم برو بشین ا.ت
ا.ت=آیششش
یونگی=خیلی حواس پرتی ا.ت
ا.ت=بهتر از توعم که غذا گذاشته بودی رو گاز وسط اشپزخونه خابت برد غذا ها همه سوخت
جیهوپ=امیدم خوبی؟
ا.ت=اومم اره
جیمین=بیب چیزیت نشد؟
ا. ت=نه اوکیم
تهیونگ=هعی همه زن گرفتن ماعم زن گرفتیم
ا.ت=میزنم تو دهنتااا (ا.ت جان ت غلط میخوری عزیزم)
کوک=واقن ک ا.ت یه بار اومدی اشپزی کنی
ا.ت=یه بار؟ خوبه ک من هر روز غذا درست میکنم
کوک=و هر روزم میسوزونیشون مجبورم از بیرون غذا بگیرم
۵.۸k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.