وقتی داییت عاشقت میشه...😈
هایی قول داده بودم که قبل مدارس تموم کنم اما اکانتم پریده بود و خیلی بد مریض شدم و حالم زیاد خوب نیست سرما خوردم اما این هفته که تموم میشه یه چند تا پارت دیگه بنویسم تموم میشه تا الان هرچی نوشتمو میزارم لایک یادتون نره کیوتا🌈🌙💙
پارت بیست یکم(:
کوک:خب حاضری با من از اینحا بریمو یه زندگی جدید برای خودمون بسازیم
لونا:معلومه با تو تا ته دنیا هم میام
کوک کم کم سرشو اورد جلو لبشو روی لبم گذاشت و شروع کرد به مک زد لبام منم متقابلا همین کارو کردم اون لب پایین منو مک میزدو منم لب بالاشو که سرشو کج کرد و این بوسه شلخته رو شلخته ترم کردم زبونشو روی لبم کشید منم دهنمو باز کردمو زبونشو وارد دهنم کرد و تموم جاهای دهنمو با زبونش مزه کرد کم کم نفس کم اوردمو برای همین زبونش مک زدمو از دهنم خارج کردم اما زیاد از هم فاصله نگرفتیم نفسای گرممون به هم برخورد میکرد تا کوک خواست یه بوسه جدیدو سروع کن نیل اومد توی اتاق
نیل:اییششششش یکم حیا داشته باشید ایش
کوک: کی تورو راه داد برو بیرون میخوام ادامه کارمو انجام بدم
نیل:یااااا نمک نشناسا
من از خجالت قرمز شده بود
لونا:تمومش کنید
نیل:ااا جونگ کوکی زنت خجالت کشیده چطور میخوای برای اتفاقای بعد بوسه ..... استغفرالله چطور میخوای آمادش کنین
لونا:یااااااااا نیل خفشو ایشششش تو تو اه اصلا چرا میگی زنش ما تازه شروع کردیم
نیل:اما کوک به دکتر یه جوری گفت زنشی من خودمم باور کردم
لونا:کوک..... اوففف از دست تو
کوک:خب بگذریم نیل ما امشب از اینجا میریم میخوایم بریم پاریس من گفتم همه چیزو اماده کنن لباس نمیخواد فقط برو پاسپورت لونا رو بیار
نیل:باشه اوکی
کوک:من میرم کارا تریخصو انجام بدم لونا تو هم لباستو بپوش
فلش به خونه*
نیل:خب من خیالشون رو راحت کردم که لونا حالش خوبه تا الان ديگه خوابیدن از پله های پشتی میتونم برم تو اتاق لونا خب دیگه من میرم
لونا:صبر کن منم میخوام بیام
نیل:اما
کوک:اشکال نداره برو عزیزم
نیل و لونا میرن داخل اتاق لونا
با اینکه خوشحال بودم دارم با کوک میرم اما ........
لایک +کامنت🌙🌈
پارت بیست یکم(:
کوک:خب حاضری با من از اینحا بریمو یه زندگی جدید برای خودمون بسازیم
لونا:معلومه با تو تا ته دنیا هم میام
کوک کم کم سرشو اورد جلو لبشو روی لبم گذاشت و شروع کرد به مک زد لبام منم متقابلا همین کارو کردم اون لب پایین منو مک میزدو منم لب بالاشو که سرشو کج کرد و این بوسه شلخته رو شلخته ترم کردم زبونشو روی لبم کشید منم دهنمو باز کردمو زبونشو وارد دهنم کرد و تموم جاهای دهنمو با زبونش مزه کرد کم کم نفس کم اوردمو برای همین زبونش مک زدمو از دهنم خارج کردم اما زیاد از هم فاصله نگرفتیم نفسای گرممون به هم برخورد میکرد تا کوک خواست یه بوسه جدیدو سروع کن نیل اومد توی اتاق
نیل:اییششششش یکم حیا داشته باشید ایش
کوک: کی تورو راه داد برو بیرون میخوام ادامه کارمو انجام بدم
نیل:یااااا نمک نشناسا
من از خجالت قرمز شده بود
لونا:تمومش کنید
نیل:ااا جونگ کوکی زنت خجالت کشیده چطور میخوای برای اتفاقای بعد بوسه ..... استغفرالله چطور میخوای آمادش کنین
لونا:یااااااااا نیل خفشو ایشششش تو تو اه اصلا چرا میگی زنش ما تازه شروع کردیم
نیل:اما کوک به دکتر یه جوری گفت زنشی من خودمم باور کردم
لونا:کوک..... اوففف از دست تو
کوک:خب بگذریم نیل ما امشب از اینجا میریم میخوایم بریم پاریس من گفتم همه چیزو اماده کنن لباس نمیخواد فقط برو پاسپورت لونا رو بیار
نیل:باشه اوکی
کوک:من میرم کارا تریخصو انجام بدم لونا تو هم لباستو بپوش
فلش به خونه*
نیل:خب من خیالشون رو راحت کردم که لونا حالش خوبه تا الان ديگه خوابیدن از پله های پشتی میتونم برم تو اتاق لونا خب دیگه من میرم
لونا:صبر کن منم میخوام بیام
نیل:اما
کوک:اشکال نداره برو عزیزم
نیل و لونا میرن داخل اتاق لونا
با اینکه خوشحال بودم دارم با کوک میرم اما ........
لایک +کامنت🌙🌈
۷.۰k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.