پارت ۶
وقتی رییس رو دیدم خیلی تعجب کردم آخه فکر میکردم که سنش خیلی زیاده اما اون توی دهه ی بیست سالگیش بود
+س سلام
٫......
_دختر خیلی خوبیه
٫خوبه که به اون ع*وضی
(پدر خونده سولی)نرفته
+یااا اون عوضی نیست
_اهم
٫سنگ کی رو به سینه میزنی وقتی حتی براش مهم نیستی؟
جیهوپ زد رو پام
+ ح حق با شماست(گریه)
٫گریه نکن از الان من ازت مراقبت میکنم
جیهوپ و سولی همزمان:چیییی؟
٫همین که شنیدید
پدر خوندت یک دزده و پول پدر منو قبلا خورده بود برای همین حقمو پس گرفتم همون قدری که ازمون گرفته بود و بجای مقدار زیادی از پولا تو رو ازش گرفتم
٫از اتاقت راضی هستی؟
+هوم
٫خوبه
٫میتونی بری
بای بای(لبخند خرگوشی)
+بای بای (لبخند)
ذهن سولی:اینا خیلی مهربونن خدارشکر از شر پدرم راحت شدم وگرنه الان با اون مرده ازدواج کرده بودم...
+س سلام
٫......
_دختر خیلی خوبیه
٫خوبه که به اون ع*وضی
(پدر خونده سولی)نرفته
+یااا اون عوضی نیست
_اهم
٫سنگ کی رو به سینه میزنی وقتی حتی براش مهم نیستی؟
جیهوپ زد رو پام
+ ح حق با شماست(گریه)
٫گریه نکن از الان من ازت مراقبت میکنم
جیهوپ و سولی همزمان:چیییی؟
٫همین که شنیدید
پدر خوندت یک دزده و پول پدر منو قبلا خورده بود برای همین حقمو پس گرفتم همون قدری که ازمون گرفته بود و بجای مقدار زیادی از پولا تو رو ازش گرفتم
٫از اتاقت راضی هستی؟
+هوم
٫خوبه
٫میتونی بری
بای بای(لبخند خرگوشی)
+بای بای (لبخند)
ذهن سولی:اینا خیلی مهربونن خدارشکر از شر پدرم راحت شدم وگرنه الان با اون مرده ازدواج کرده بودم...
۵.۹k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.