چندپارتی تهیونگ پارت ۲
ویو تهیونگ:
من تهیونگم و چند ساله که از ا.ت طلاق گرفتم ولی قبل از طلاق گرفتنمون یه چیزی راجبش عجیب بود.
پس تقریبا دو ماه که از دور مراقبشم.
و امروز اولین باری بود که یه پسر بچه رو بیرون از خونه ی ا.ت میدیدم. و عجیب تر اینکه اون بچه ا.ت رو "مامان" صدا میکرد.
همین جور به تعقیبشون ادامه میدادم که ا.ت و اون بچه دم در مدرسه از ماشین پیاده شدن و باهم خداحافظی کردن. اون پسر رفت داخل مدرسه و ا.ت سوار ماشین شد.
دوباره به تعقیبش ادامه دادم که به یه کافه رسیدم.
ا.ت قفل در کافه رو باز کرد و تقریبا ۵ مین بعدش چندتا خانم وارد شدن.
معلوم کارکن های اونجا بودن. ماشینم رو خاموش کردم و وارد کافه شدم.
(علامت یه زنه@)
@خوش اومدین. میتونم کمکتون کنم؟
-یه قهوه تلخ میخوام.
@یکم صبر کنید براتون میارم.
-ممنون
-و یه سوال داشتم؟!
@بفرمایید
-اسم رئیس اینجا چیه؟
@لی ا.ت کاری باهاشون دارید؟
-میشه بگید بیان پیشم؟
@چشم.
(رفت ا.ت رو صدا بزنه)
+بله کاری دارین؟
-سلام بچه
+تو.....اینجا چیکار داری؟(ترس و لکنت)
-چیشده ترسیدی؟ روح دیدی؟
+چیکار داری؟
-اومدم بهت سر بزنم دیدم با یه بچه رفتی مدرسه.
+منظورت یونه؟
-اسم پسرم یونه؟
+اون بچه تو نیست؟
-پس بچه کیه؟ بهش میخورد ۵ یا ۶ سالش باشه! دقیقا همون تایمی که طلاق گرفتیم!
+بچه تو نیست!!!!
-ازدواج کردی؟
+ن....نه
-پس پسره خودمه!؟
+باهاش کاری نداشته باش!
-نمیتونم پسرم رو ببینم؟
+نه...هر کاری میخوای با من بکن ولی به پسرم کاری نداشته باش!
-نگران نباش. مدرسش ساعت چند تعطیل میشه؟
+ ساعت ۳. چرا میخوای بدونی؟
-من میرم دنبالش.
+حق همچین کاری رو نداری!
-چرا؟
+چون اون بچه تو نیست!
پایان این پارت
حمایت فراموش نشه😃
من تهیونگم و چند ساله که از ا.ت طلاق گرفتم ولی قبل از طلاق گرفتنمون یه چیزی راجبش عجیب بود.
پس تقریبا دو ماه که از دور مراقبشم.
و امروز اولین باری بود که یه پسر بچه رو بیرون از خونه ی ا.ت میدیدم. و عجیب تر اینکه اون بچه ا.ت رو "مامان" صدا میکرد.
همین جور به تعقیبشون ادامه میدادم که ا.ت و اون بچه دم در مدرسه از ماشین پیاده شدن و باهم خداحافظی کردن. اون پسر رفت داخل مدرسه و ا.ت سوار ماشین شد.
دوباره به تعقیبش ادامه دادم که به یه کافه رسیدم.
ا.ت قفل در کافه رو باز کرد و تقریبا ۵ مین بعدش چندتا خانم وارد شدن.
معلوم کارکن های اونجا بودن. ماشینم رو خاموش کردم و وارد کافه شدم.
(علامت یه زنه@)
@خوش اومدین. میتونم کمکتون کنم؟
-یه قهوه تلخ میخوام.
@یکم صبر کنید براتون میارم.
-ممنون
-و یه سوال داشتم؟!
@بفرمایید
-اسم رئیس اینجا چیه؟
@لی ا.ت کاری باهاشون دارید؟
-میشه بگید بیان پیشم؟
@چشم.
(رفت ا.ت رو صدا بزنه)
+بله کاری دارین؟
-سلام بچه
+تو.....اینجا چیکار داری؟(ترس و لکنت)
-چیشده ترسیدی؟ روح دیدی؟
+چیکار داری؟
-اومدم بهت سر بزنم دیدم با یه بچه رفتی مدرسه.
+منظورت یونه؟
-اسم پسرم یونه؟
+اون بچه تو نیست؟
-پس بچه کیه؟ بهش میخورد ۵ یا ۶ سالش باشه! دقیقا همون تایمی که طلاق گرفتیم!
+بچه تو نیست!!!!
-ازدواج کردی؟
+ن....نه
-پس پسره خودمه!؟
+باهاش کاری نداشته باش!
-نمیتونم پسرم رو ببینم؟
+نه...هر کاری میخوای با من بکن ولی به پسرم کاری نداشته باش!
-نگران نباش. مدرسش ساعت چند تعطیل میشه؟
+ ساعت ۳. چرا میخوای بدونی؟
-من میرم دنبالش.
+حق همچین کاری رو نداری!
-چرا؟
+چون اون بچه تو نیست!
پایان این پارت
حمایت فراموش نشه😃
۱.۹k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.