*پارت پنجم*
=و اینکه ا.ت دوران کاراموزیش تموم شده و فردا امتحانشه
_خیله خب...هر چیزی شد سریع بهم خبر بده
=چشم
گوشیو قطع کردم و انداختمش رو مبل
نفس راحتی ازاینکه اون پسره فقط دوست ا.ته کشیدم و حرفایی که قرار بود بهش بزنم و مرور کردم
_من ازتون خوشم اومده؟نه این زیادی مزخرفه؟عامممم... باهام قرار میزارید؟
عصبی موهامو به هم ریختم و بازم فکر کردم تا یه جمله خوب برای ابراز علاقه بهش پیدا کنم
*
ویو ا.ت:
به زور رو تخت خوابوندمش
+بخوابببببب
÷اخه وقتی خوابم نمیاد چرا بخوابمممم؟
+چون من میگم
÷اتفاقا چون تو میگی نمیخوابم
+بخواب دیگه عزیزم...بخدا فردا امتحان دارم باید کتابامو مرور کنم
÷خو بامن چیکار داری؟برو درستو بخون
+منکه میدونم کرم میریزی
÷نمیریزم...
+میریزی
÷به جون خودت نمیریزم
زدم تو سرش
+جون خودت مرتیکه
÷چرا میزنی؟میگم نمیریزم دیگه
+خیله خب قول دادیا
÷قول
*
یک ساعت بعد:
+پارک جیمیننننننن*جیغ*
بالا پایین میپریدم و سعی داشتم سوسکی که زیر پیراهنم بودو فراری بدم ولی مگه ول کن بود
جیمینم یه گوشه نشسته بود و فیلم میگرفت
÷تو اینستا پخشش میکنم*خنده*
انقد ترسیده بودم که زدم زیر گریه
با بهت اومد سمتم و سریع تیشرتمو دراورد و سوسکو ازم جدا کرد...
رو زمین نشستم و هق هق کردم
تیشرتو تنم کرد
÷ا.ت؟ببخشید...نمیدونستم انقد میترسی عزیزم
به زور بغلم کرد
÷ا.ت
جوابشو ندادم و اشکامو پاک کردم
÷ببخشید دیگه...میتونی واسه تلافی یه سوسک دیگه پیدا کنی و بندازی تو پیراهنم
محکم کوبیدم تو کمرش که آخش بلند شد
+چرا پیراهنمو دراوردی متجاوز؟؟؟؟
÷نه پس میخواستی بزارم سوسکه بخورتت
+مگه سوسک گوشت میخوره؟
÷مگه نمیدونی؟دانشمندا تازگیا فهمیدن که سوسکا ادم خوارن
+ولی نمیتونه منو بخوره؟
÷چطور؟
+چون من یه فرشتم*لبخند ک**صخلانه*
÷اره جون خودت...بلند شو برو درستو بخون
+با اون کاری که تو کردی دیگه نمیتونم درس بخونم
÷پس بلند شو بریم فیلم ببینیم
+باشه
زودتر از من بلند شد و از اتاق رفت بیرون...
مطمئنم بودم فردا قبول نمیشم چون نه کتابای قانونو خونده بودم و نه سر کلاس گوش میدادم...
با به یاد اوردن اینکه جیمین بدنمو دیده صورتم داغ شد...
دستمو گذاشتم رو گونه هام و تو دلم کلی بهش فوش دادم...
اروم رفتم بیرون و کنار جیمین مشغول فیلم دیدن شدم...
*
*
*
با صدای جیغ کسی سریع بلند شدم و سیخ نشستم
+یا حضرت وویس*Voice*
÷حضرت وویسم وجود داره و من خبر ندارم؟*خنده*
+پارک جیمینننننننننننننننن
÷چیه؟واسه چی داد میزنی؟
+چرا بیدارم کردی؟
÷بلند شو ساعت سه و نیمه
+چیییییییییی؟
سریع دویدم بیرون...
تو ده دقیقه اماده شدم و خواستم برم که جیمین با خنده جلومو گرفت
÷شوخی کردم بابا...ساعت دهه
+خدا لعنتت کنه
اینو گفتم و با کیفم کوبیدم تو صورتش
_خیله خب...هر چیزی شد سریع بهم خبر بده
=چشم
گوشیو قطع کردم و انداختمش رو مبل
نفس راحتی ازاینکه اون پسره فقط دوست ا.ته کشیدم و حرفایی که قرار بود بهش بزنم و مرور کردم
_من ازتون خوشم اومده؟نه این زیادی مزخرفه؟عامممم... باهام قرار میزارید؟
عصبی موهامو به هم ریختم و بازم فکر کردم تا یه جمله خوب برای ابراز علاقه بهش پیدا کنم
*
ویو ا.ت:
به زور رو تخت خوابوندمش
+بخوابببببب
÷اخه وقتی خوابم نمیاد چرا بخوابمممم؟
+چون من میگم
÷اتفاقا چون تو میگی نمیخوابم
+بخواب دیگه عزیزم...بخدا فردا امتحان دارم باید کتابامو مرور کنم
÷خو بامن چیکار داری؟برو درستو بخون
+منکه میدونم کرم میریزی
÷نمیریزم...
+میریزی
÷به جون خودت نمیریزم
زدم تو سرش
+جون خودت مرتیکه
÷چرا میزنی؟میگم نمیریزم دیگه
+خیله خب قول دادیا
÷قول
*
یک ساعت بعد:
+پارک جیمیننننننن*جیغ*
بالا پایین میپریدم و سعی داشتم سوسکی که زیر پیراهنم بودو فراری بدم ولی مگه ول کن بود
جیمینم یه گوشه نشسته بود و فیلم میگرفت
÷تو اینستا پخشش میکنم*خنده*
انقد ترسیده بودم که زدم زیر گریه
با بهت اومد سمتم و سریع تیشرتمو دراورد و سوسکو ازم جدا کرد...
رو زمین نشستم و هق هق کردم
تیشرتو تنم کرد
÷ا.ت؟ببخشید...نمیدونستم انقد میترسی عزیزم
به زور بغلم کرد
÷ا.ت
جوابشو ندادم و اشکامو پاک کردم
÷ببخشید دیگه...میتونی واسه تلافی یه سوسک دیگه پیدا کنی و بندازی تو پیراهنم
محکم کوبیدم تو کمرش که آخش بلند شد
+چرا پیراهنمو دراوردی متجاوز؟؟؟؟
÷نه پس میخواستی بزارم سوسکه بخورتت
+مگه سوسک گوشت میخوره؟
÷مگه نمیدونی؟دانشمندا تازگیا فهمیدن که سوسکا ادم خوارن
+ولی نمیتونه منو بخوره؟
÷چطور؟
+چون من یه فرشتم*لبخند ک**صخلانه*
÷اره جون خودت...بلند شو برو درستو بخون
+با اون کاری که تو کردی دیگه نمیتونم درس بخونم
÷پس بلند شو بریم فیلم ببینیم
+باشه
زودتر از من بلند شد و از اتاق رفت بیرون...
مطمئنم بودم فردا قبول نمیشم چون نه کتابای قانونو خونده بودم و نه سر کلاس گوش میدادم...
با به یاد اوردن اینکه جیمین بدنمو دیده صورتم داغ شد...
دستمو گذاشتم رو گونه هام و تو دلم کلی بهش فوش دادم...
اروم رفتم بیرون و کنار جیمین مشغول فیلم دیدن شدم...
*
*
*
با صدای جیغ کسی سریع بلند شدم و سیخ نشستم
+یا حضرت وویس*Voice*
÷حضرت وویسم وجود داره و من خبر ندارم؟*خنده*
+پارک جیمینننننننننننننننن
÷چیه؟واسه چی داد میزنی؟
+چرا بیدارم کردی؟
÷بلند شو ساعت سه و نیمه
+چیییییییییی؟
سریع دویدم بیرون...
تو ده دقیقه اماده شدم و خواستم برم که جیمین با خنده جلومو گرفت
÷شوخی کردم بابا...ساعت دهه
+خدا لعنتت کنه
اینو گفتم و با کیفم کوبیدم تو صورتش
۲۹.۴k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.