Part:2
Part:2
کوک ویو*
خیلی استرس داشتم اگه تیر به جای حساسی خورده باشه چی چرا اصن یه دختر آوردم توی باندم هه اونم چی چه کار حساسی ام بهش دادم با خودم چه فکری کردم داشتم از نگرانی دق میکردم رسیدی خونه خیلی زود رسیدیم انقد که تند اومده بودیم از ا.ت رو گرفتم بغلم و پیاده شدم نامجون هم پشت سرم اومد رفتیم داخل که لیا هرزه اومد سمتمون
لیا: ددی جون..(کوک هولش داد)
کوک: خفه شو گمشو اونور
نامی: بهتره گورتو گم کنی اونور تو دست پا نباش
لیا: منکه چیزی نگفتم(بغض)
کوک ویو*
رفتیم بالا و گذاشتمش رو تختم و نامجون اومد و زخمشو پانسمان کرد
نامجون: شانس آوردیم اگه تیر دو سانت پایین تر بود میخورد به قلبش
کوک: ا..الان حالش چطوره(نگران)
نامی: لازم نیست نگران باشی(با حرص از اتاق رفت بیرون)
نامجون ویو*
من عاشق ا.تم ولی اون همیشه وقتی میاد پیش من و درباره کوک حرف میزنه اینکه عاشق کوکه منو عذاب میده نمیتونم تحمل کنم من واقعا عاشقش شدم اون دختر از همه نظر واسه من کامله ولی وقتی میبینم اون عاشق کوکه و کوک بهش بی محلی میکنه خیلی حرصی میشم من میدونم ا.ت منو دوست نداره هه شاید دوس داشتن منم یه هوس چند روزس خیلی نگرانش شده بودم اگه تیر به قلبش میخورد میمرد و من میمردم خوبه که حالش خوبه گرچه هرروز وقتی میبینم عشقم یک طرفس هزار بار میمیرم و زنده میشم...
کوک ویو*
خیلی استرس داشتم اگه تیر به جای حساسی خورده باشه چی چرا اصن یه دختر آوردم توی باندم هه اونم چی چه کار حساسی ام بهش دادم با خودم چه فکری کردم داشتم از نگرانی دق میکردم رسیدی خونه خیلی زود رسیدیم انقد که تند اومده بودیم از ا.ت رو گرفتم بغلم و پیاده شدم نامجون هم پشت سرم اومد رفتیم داخل که لیا هرزه اومد سمتمون
لیا: ددی جون..(کوک هولش داد)
کوک: خفه شو گمشو اونور
نامی: بهتره گورتو گم کنی اونور تو دست پا نباش
لیا: منکه چیزی نگفتم(بغض)
کوک ویو*
رفتیم بالا و گذاشتمش رو تختم و نامجون اومد و زخمشو پانسمان کرد
نامجون: شانس آوردیم اگه تیر دو سانت پایین تر بود میخورد به قلبش
کوک: ا..الان حالش چطوره(نگران)
نامی: لازم نیست نگران باشی(با حرص از اتاق رفت بیرون)
نامجون ویو*
من عاشق ا.تم ولی اون همیشه وقتی میاد پیش من و درباره کوک حرف میزنه اینکه عاشق کوکه منو عذاب میده نمیتونم تحمل کنم من واقعا عاشقش شدم اون دختر از همه نظر واسه من کامله ولی وقتی میبینم اون عاشق کوکه و کوک بهش بی محلی میکنه خیلی حرصی میشم من میدونم ا.ت منو دوست نداره هه شاید دوس داشتن منم یه هوس چند روزس خیلی نگرانش شده بودم اگه تیر به قلبش میخورد میمرد و من میمردم خوبه که حالش خوبه گرچه هرروز وقتی میبینم عشقم یک طرفس هزار بار میمیرم و زنده میشم...
۱.۹k
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.