p.⁶
p.⁶
که یکی در زد...
*بله؟
_می تونم بیام داخل؟
*عوم بیا
_تنکس
*بله کاری داشتی؟
_بیا بریم غذا بخوریم
*باشه
_دستتو بده
*هوف جیمین به قدم راهه خودم میرمم
🥺_
*ایش بیا اینم دسم
_افریین
*بریم گوشنمههه
_باشع
ویو ا/ت:
دسمو گرفتو رفتیم پایین سر میز
حتی میزشم بزگه
رفتم نشستم کنار جیمین و با لبخند نگام کرد کیوت خرررر
پدصگ چرا انقد کیوتی؟؟
کلی غذا رو میز بود
داشتم با غذام بازی می کردم ک جیمین توی چشام با حالت پیش از حد نگا کرد و گف...
که یکی در زد...
*بله؟
_می تونم بیام داخل؟
*عوم بیا
_تنکس
*بله کاری داشتی؟
_بیا بریم غذا بخوریم
*باشه
_دستتو بده
*هوف جیمین به قدم راهه خودم میرمم
🥺_
*ایش بیا اینم دسم
_افریین
*بریم گوشنمههه
_باشع
ویو ا/ت:
دسمو گرفتو رفتیم پایین سر میز
حتی میزشم بزگه
رفتم نشستم کنار جیمین و با لبخند نگام کرد کیوت خرررر
پدصگ چرا انقد کیوتی؟؟
کلی غذا رو میز بود
داشتم با غذام بازی می کردم ک جیمین توی چشام با حالت پیش از حد نگا کرد و گف...
۲.۰k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.