part 4
• چه اتفاقی اونجا افتاده بود
÷ چند نفر اذیتم کردن یونجون زدشون بعد از یه سری
اتفاقات بهش گفتم نگفته بوده که ورزش میکنه
=–سلام شرمنده مزاحم شدیم
تیا: عشقم شوهر عشقم چخبر
• تیا دختر تو همیشه منو خوشحال میکنی سلام من....
= پسرتون بهموم معرفیتون کردن
* بومگیو جدا بهش گفتی نگفته بوده؟ مگه اون باهات حرف میزنه
بومگیو تو شک فرو رفت و کف دستشو به پسشونیش زد
* گفتم ببریش اخر اینطوری برمیگرده خونه
– مگه چشه؟
= هی شرمنده این یکم مسته قبل از مهمونی ابجو خورده
• نه اشکال نداره
– خب راست میگم یه سوال نمیتونه انقدر یه نفرو بهم بریزه
* یونجون حا........ خوابه؟ نگا چقدر زود خوابش برد
• واقعا ببخشید که شما رو هم نگران کرد اون نمینونه حرف بزنه
تیا: واییی خاله نگفتی بود من بهش گفتم مگه لالی "ناراحت"
• اون هیچ وقت بیرون نمیره و دوستی نداره همیشه خودشو حبث میکنه و حتی جلسه های گفتار درمانیه انلاین گرفته حتی درسشم خودش خونده بدون کمک کسی
* وایسین حد اقل درو ببندم بعد حرف بزنین
÷مامانی یه چیزی بگم
= خانم چوی من اینو ازتون خاستگاری میکنم از شما هم اقای چوی
• مبارکه "اشک شوغ"
* لیلیلیلیلیلیلیلی میدمش
تیا: جناب چوی منم عشقمو ازتون خاستگاری میکنم بهم میدینش
* نه اینو من گرفتم مال خودمه
تیا: "زبون در اورد"
– یه سوال در مورد پسرتون اون تلاش نمیکنه حرف بزنه
• نه اون دلش نمیخواد حرف بزنه ولی همیشه ناراحت میشه
* همیشه همینه چون خودخواهه
– شاید میخواد ولی چون میدونه نمیتونه تلاشی نمیکنه
= اره اینم میخواد درس نخونه ولی چون میدونه نمیتونه برا نخوندن تلاش نمیکنم
– ارائه میخوام بدم خدا حالا میبینی
× ببخشید چوی یونجون اینجا زندگی میکنن
همه: بله
× من ازطرف مؤسسه ی گفتار درمانیشون اومدم ما اونجا رو تعطیل کردیم و به لندن میریم لطفا بهشون اطلاع بدین
سوا: سلام سلام
• سوا جان
سوا: جانم چوی ما برای این که کره جلویه کارمونو گرفته مجبوریم بریم امیدوارم ببینمتون
بعد از خروج اونا اون زن سمت اتاق پسرش رفت و به پسرش که وسط اتاق گیج وایساده نگا کرد سمتش رفت و یقشو گرفت و یه سیلیه محکم زد تویه صورتش
• چوا حرف نمیزنی اگه حرف نزنی هیچی دیگه خرجت نمیکنم
تیا: جناب چوی شما کاری نمیکنین
* واقعا سخته چهار میلیارد هزینه کردم اما یه کلمه هم حرف نمیزنه
– خب شما با این طرز رفتارتون باعث میشین حرف نزنه
= تو چرا هیچ کاری نمیکنی
÷ میترسم منم بزنن"بغض کیوت "
÷ چند نفر اذیتم کردن یونجون زدشون بعد از یه سری
اتفاقات بهش گفتم نگفته بوده که ورزش میکنه
=–سلام شرمنده مزاحم شدیم
تیا: عشقم شوهر عشقم چخبر
• تیا دختر تو همیشه منو خوشحال میکنی سلام من....
= پسرتون بهموم معرفیتون کردن
* بومگیو جدا بهش گفتی نگفته بوده؟ مگه اون باهات حرف میزنه
بومگیو تو شک فرو رفت و کف دستشو به پسشونیش زد
* گفتم ببریش اخر اینطوری برمیگرده خونه
– مگه چشه؟
= هی شرمنده این یکم مسته قبل از مهمونی ابجو خورده
• نه اشکال نداره
– خب راست میگم یه سوال نمیتونه انقدر یه نفرو بهم بریزه
* یونجون حا........ خوابه؟ نگا چقدر زود خوابش برد
• واقعا ببخشید که شما رو هم نگران کرد اون نمینونه حرف بزنه
تیا: واییی خاله نگفتی بود من بهش گفتم مگه لالی "ناراحت"
• اون هیچ وقت بیرون نمیره و دوستی نداره همیشه خودشو حبث میکنه و حتی جلسه های گفتار درمانیه انلاین گرفته حتی درسشم خودش خونده بدون کمک کسی
* وایسین حد اقل درو ببندم بعد حرف بزنین
÷مامانی یه چیزی بگم
= خانم چوی من اینو ازتون خاستگاری میکنم از شما هم اقای چوی
• مبارکه "اشک شوغ"
* لیلیلیلیلیلیلیلی میدمش
تیا: جناب چوی منم عشقمو ازتون خاستگاری میکنم بهم میدینش
* نه اینو من گرفتم مال خودمه
تیا: "زبون در اورد"
– یه سوال در مورد پسرتون اون تلاش نمیکنه حرف بزنه
• نه اون دلش نمیخواد حرف بزنه ولی همیشه ناراحت میشه
* همیشه همینه چون خودخواهه
– شاید میخواد ولی چون میدونه نمیتونه تلاشی نمیکنه
= اره اینم میخواد درس نخونه ولی چون میدونه نمیتونه برا نخوندن تلاش نمیکنم
– ارائه میخوام بدم خدا حالا میبینی
× ببخشید چوی یونجون اینجا زندگی میکنن
همه: بله
× من ازطرف مؤسسه ی گفتار درمانیشون اومدم ما اونجا رو تعطیل کردیم و به لندن میریم لطفا بهشون اطلاع بدین
سوا: سلام سلام
• سوا جان
سوا: جانم چوی ما برای این که کره جلویه کارمونو گرفته مجبوریم بریم امیدوارم ببینمتون
بعد از خروج اونا اون زن سمت اتاق پسرش رفت و به پسرش که وسط اتاق گیج وایساده نگا کرد سمتش رفت و یقشو گرفت و یه سیلیه محکم زد تویه صورتش
• چوا حرف نمیزنی اگه حرف نزنی هیچی دیگه خرجت نمیکنم
تیا: جناب چوی شما کاری نمیکنین
* واقعا سخته چهار میلیارد هزینه کردم اما یه کلمه هم حرف نمیزنه
– خب شما با این طرز رفتارتون باعث میشین حرف نزنه
= تو چرا هیچ کاری نمیکنی
÷ میترسم منم بزنن"بغض کیوت "
۱.۸k
۰۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.