پو سنپای من پارت 4
پو سنپای من_پارت 4
رانپو:ایوللللل🤩
پرید بغلش اونم بغلش کرد بعد رفتن خونه رانپو کلی چیز میز آورد میخوردن*
پو:رانپوو میای فیلم ترسناک ببینیم؟!
رانپو:چرا که نه
رانپو در ذهنش:وای من از فیلم های ترسناک میترسم..
رفتن فیلم ترسناک گذاشتن و پو پلی کرد*
ذهن رانپو:بسم الله رحمان رحیم
چند دیقه بعد ازفیلمه گذشت یه صدا ترسناک اومد رانپو رید تو خودش جیغ زد و یهو پرید تو بغله پو و از ترس بغضش گرفته بود و پو فیلم رو قطع کرد آمد رانپو رو بغلش کردم و سرشو ناز میکرد و پو گفت:میگفتی میترسی یچی دیه میدیدیم
رانپو:ببخشید🥺
پو:اوخی اشکال نداره^^
رانپو تو بغله پو اروم گفت :دوست دارم..
پو نشنید*
پو:چیزی گفتی؟
رانپو سرخ شده گفت:نه چیزی نیست
رانپو دستشو گرفت و رو پاش خوابید *
پو آروم گفت:گفت دوست دارم؟!
****
شاید فردا بتونم بزار_
رانپو:ایوللللل🤩
پرید بغلش اونم بغلش کرد بعد رفتن خونه رانپو کلی چیز میز آورد میخوردن*
پو:رانپوو میای فیلم ترسناک ببینیم؟!
رانپو:چرا که نه
رانپو در ذهنش:وای من از فیلم های ترسناک میترسم..
رفتن فیلم ترسناک گذاشتن و پو پلی کرد*
ذهن رانپو:بسم الله رحمان رحیم
چند دیقه بعد ازفیلمه گذشت یه صدا ترسناک اومد رانپو رید تو خودش جیغ زد و یهو پرید تو بغله پو و از ترس بغضش گرفته بود و پو فیلم رو قطع کرد آمد رانپو رو بغلش کردم و سرشو ناز میکرد و پو گفت:میگفتی میترسی یچی دیه میدیدیم
رانپو:ببخشید🥺
پو:اوخی اشکال نداره^^
رانپو تو بغله پو اروم گفت :دوست دارم..
پو نشنید*
پو:چیزی گفتی؟
رانپو سرخ شده گفت:نه چیزی نیست
رانپو دستشو گرفت و رو پاش خوابید *
پو آروم گفت:گفت دوست دارم؟!
****
شاید فردا بتونم بزار_
۶۷۷
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.