اون برادرناتنیم بود ☆10~
پ.خ بدو حاضر شو باید بریممم
م.ت فکر کنم باید برم ...تو با ته بیا .
+ امم.باشه .
پاشدم حاضر شدم ....یه میکاپ خیلی خفن زدم ..عطر هارو رو خودم خالی کردم ....موهامم صاف کردم . رو مبایلم یه شماره ناشناس افتاد .
رینگ ....رینگ ...رینگ
+الو ؟ این شماره ی کیه ؟
_ آه منم تهیونگ ...من ۵ دقیقه دیگه میرسم حاضر باش ..
اینو گفت و قطع کرد ...امم یعنی خجالت میکشه؟منم پاشدم لباس بپوشم ....یه لباسی خیلی چشمم رو گرفت و چون سیاه بود به میکاپ اسموکیم هم میومد ...پوشیدم...یزره جذب و کوتاه بود ...رفتم پایین جلوی تلوزیون رو مبل دراز کشیدم.
یهو از بالا پایین شدن مبل فهمیدم که یکی روش نشست ...رومو برگردوندم طرفش ..تهیونگ بود ..
+ اوه ...اومدی ..( لبخند)
_ اره
نگاشو داد به لباسم ...دستشو کشید رو رون.م...سرعت پاشدم..
+ چیکار می کنی ؟
از باس.نم بلندم کرد و منو گذاشت رو پاش ...( یه پاش سپت چپ کمر ته و یه پاش سمت راست) ...رو زانوهام بودم چون نمیخواستم پو.صیم با د.یکش برخورد کنه ، و اون اینو فهمید ...از رونام گرفت و باز کرد پامو ... به خاطر شتاب خیلی محکم د.یکش با پو.صیم برخورد کرد ...( توجه :د.یک جناب بزرگه به خاطر همین آنقدر میتونه حسش کنه)
از سر لذتی که برخورد د.یکش به پو.صیم داشت ناله کردم و سرمو بالا گرفتم
+ احح
اونم از این فرصت استفاده کرد و گردنم و لیس زد ...
+ عاح
_ عاشق ناله هاتم بیب اومم
سرمو حالت عادی گرفتم ...<به خاطر اینکه منو به پایین کشیده بود صورتمون نزدیک به هم بود >
چند لحظه خمار منو نگاه کرد ....سرمو رو پیشونیش گذاشتم ...دستمو دور گردنش حلقه کردم ...لبمو رو لبش گذاشتم ...
~~~~بعد ۵ مین ~~~~
بلاخره از هم جدا شدیم .....به هم نگاه می کردیم ....
از بغلش پاشدم ...
+ باید بریم و رفتم سمت در ....
_ ا.ت من دوست دارم ...نه عاشقتم ...اصلا میمیرم براتت ( داد)
به سمتش حرکت کردم ( حالت کت واک) کرواتشو سفت کردم و بعد کشیدم طرف خودم .....
+ منم ...منم دوست دارم
.............................
Im back 😁
گزارش نتن 😇💫
۲۵ لایک
۱۵ کامنت
بوسس
م.ت فکر کنم باید برم ...تو با ته بیا .
+ امم.باشه .
پاشدم حاضر شدم ....یه میکاپ خیلی خفن زدم ..عطر هارو رو خودم خالی کردم ....موهامم صاف کردم . رو مبایلم یه شماره ناشناس افتاد .
رینگ ....رینگ ...رینگ
+الو ؟ این شماره ی کیه ؟
_ آه منم تهیونگ ...من ۵ دقیقه دیگه میرسم حاضر باش ..
اینو گفت و قطع کرد ...امم یعنی خجالت میکشه؟منم پاشدم لباس بپوشم ....یه لباسی خیلی چشمم رو گرفت و چون سیاه بود به میکاپ اسموکیم هم میومد ...پوشیدم...یزره جذب و کوتاه بود ...رفتم پایین جلوی تلوزیون رو مبل دراز کشیدم.
یهو از بالا پایین شدن مبل فهمیدم که یکی روش نشست ...رومو برگردوندم طرفش ..تهیونگ بود ..
+ اوه ...اومدی ..( لبخند)
_ اره
نگاشو داد به لباسم ...دستشو کشید رو رون.م...سرعت پاشدم..
+ چیکار می کنی ؟
از باس.نم بلندم کرد و منو گذاشت رو پاش ...( یه پاش سپت چپ کمر ته و یه پاش سمت راست) ...رو زانوهام بودم چون نمیخواستم پو.صیم با د.یکش برخورد کنه ، و اون اینو فهمید ...از رونام گرفت و باز کرد پامو ... به خاطر شتاب خیلی محکم د.یکش با پو.صیم برخورد کرد ...( توجه :د.یک جناب بزرگه به خاطر همین آنقدر میتونه حسش کنه)
از سر لذتی که برخورد د.یکش به پو.صیم داشت ناله کردم و سرمو بالا گرفتم
+ احح
اونم از این فرصت استفاده کرد و گردنم و لیس زد ...
+ عاح
_ عاشق ناله هاتم بیب اومم
سرمو حالت عادی گرفتم ...<به خاطر اینکه منو به پایین کشیده بود صورتمون نزدیک به هم بود >
چند لحظه خمار منو نگاه کرد ....سرمو رو پیشونیش گذاشتم ...دستمو دور گردنش حلقه کردم ...لبمو رو لبش گذاشتم ...
~~~~بعد ۵ مین ~~~~
بلاخره از هم جدا شدیم .....به هم نگاه می کردیم ....
از بغلش پاشدم ...
+ باید بریم و رفتم سمت در ....
_ ا.ت من دوست دارم ...نه عاشقتم ...اصلا میمیرم براتت ( داد)
به سمتش حرکت کردم ( حالت کت واک) کرواتشو سفت کردم و بعد کشیدم طرف خودم .....
+ منم ...منم دوست دارم
.............................
Im back 😁
گزارش نتن 😇💫
۲۵ لایک
۱۵ کامنت
بوسس
۱۳.۳k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.