جای خالی تو و عشق تو را با شخص دیگری پر کرده است و به دنب
جای خالی تو و عشق تو را با شخص دیگری پر کرده است و به دنبال زن دیگری است یا با شراب و تریاک و سیگار خلع تو را پر کرده است
ان روز دیگر راه برگشتی وجود ندارد ....
و ان احساس شور بختی تو را به سمت رمال و جادوگر می کشاند ...و در نهایت حسرت گذشته ...
ویا اینکه بشینی و با خودت تکرار کنی که نه رضا از اول مشکل داشت و برای رهایی از عذاب وجدان خودت زمین و زمان را مقصر بدانی
انگاه دست روژینا را گرفت و دست رضا را
گفت برای من هیچ تفاوتی ندارید
تا زمانی که عشق میانتان حاکم باشد ولی انگاه که سرد شدید مجبور میشویم به قضاوتی بنشینیم که حرام است و گناهی بزرگ
رضا جان انچه به روژینا گفتم درمورد شما هم صدق میکند ولی انچه در کتابخانه گفتی . ان نگرانی از ناراحتی روژینا
و اینکه از قلب پاک و ساده و احساسات پاک روژینا گفتی که بسیار ساده و شکننده است و مانند برگ گل است که زود پژمرده میشود
دانستم که درک صحیحی از روحیه بانوان ایرانی مخصوصا روزینا داری
رژینا را به تو تورا به رژینا و هر دو را به خدا می سپارم
این حرفها را شاید باید در کلیسا میگفتم
در حضور پدر هنگامی که به هم محرم میشوید
یا هنگامی که طبق آیین شما صیغه عقد جاری میشود
ولی امشب گفتم چون میدانم خاطره اواین شب میهمان بودن در خانه ما هیچ وقت از ذهنتان نمی رود
اینکه توقع داشته باشم هیچ گاه اختلاف نداشته باشید توقعی دوروغ و نا بجایی است
زندگی هست و اختلافات سلیقه و گاهی جدل تا رسیدن به نتیجه ای درست برای زندگی برای ثابت بودن این عشق باید جنگید
می دانم قبلا هم گفتم باز میگویم
انگاه که اواز عشق شما بلند شود
کلاغانی پیدا میشوند که کلام شریر و شیطان را با صدای بلند میگویند که ااین قناری خائن است و هرجایی
ولی رضا جان هیچ گاه
هیچ گاه سوگندت را فراموش نکن و ااجازه نده همسرت عشقت با دستان خودش اشک ناراحتی از تو را پاک کند
و روژینا از تو میخواهم که سوگند یاد کنی تحت هیچ شرایطی اجازه ندهی رصا تنها بخوابد .تا انجا که من از مسلمانان شنیده ایم این موضوع گناهی بسیار بزرگ است که زن شب در کنار همسرش نخوابد که متخصصان در امور خانواده این موضوع را باعث حل شدن بسیاری از اختلافات می دانند و دیگر اینکه اجاره ندهی رضا تنها بر سر سفره غذا بنشید و همیشه برای رضا در بهترین ارایش و لباس خود باشی که در خانوادهای مسلمان پایبند به اخلاق پیامبر اسلام اینها بسیار اهمیت دارد ...
رژینا و رضا از شرم حضور ارتو
ار خجالت سر به زیر انداخته بودند ....
ارتور به رضا گفت برایم با روژینا و واروژ هیچ فرقی نمیکنی
من خسته ام و نیاز به استراحت دارم
شما را تنها میگذارم ....
ارتور رفت و
مارینا آمد
گفت چه لذتی بیشتر ازین که مسیح
عشق جوانی خودم را به دخترم هدیه داد
۵۵
ان روز دیگر راه برگشتی وجود ندارد ....
و ان احساس شور بختی تو را به سمت رمال و جادوگر می کشاند ...و در نهایت حسرت گذشته ...
ویا اینکه بشینی و با خودت تکرار کنی که نه رضا از اول مشکل داشت و برای رهایی از عذاب وجدان خودت زمین و زمان را مقصر بدانی
انگاه دست روژینا را گرفت و دست رضا را
گفت برای من هیچ تفاوتی ندارید
تا زمانی که عشق میانتان حاکم باشد ولی انگاه که سرد شدید مجبور میشویم به قضاوتی بنشینیم که حرام است و گناهی بزرگ
رضا جان انچه به روژینا گفتم درمورد شما هم صدق میکند ولی انچه در کتابخانه گفتی . ان نگرانی از ناراحتی روژینا
و اینکه از قلب پاک و ساده و احساسات پاک روژینا گفتی که بسیار ساده و شکننده است و مانند برگ گل است که زود پژمرده میشود
دانستم که درک صحیحی از روحیه بانوان ایرانی مخصوصا روزینا داری
رژینا را به تو تورا به رژینا و هر دو را به خدا می سپارم
این حرفها را شاید باید در کلیسا میگفتم
در حضور پدر هنگامی که به هم محرم میشوید
یا هنگامی که طبق آیین شما صیغه عقد جاری میشود
ولی امشب گفتم چون میدانم خاطره اواین شب میهمان بودن در خانه ما هیچ وقت از ذهنتان نمی رود
اینکه توقع داشته باشم هیچ گاه اختلاف نداشته باشید توقعی دوروغ و نا بجایی است
زندگی هست و اختلافات سلیقه و گاهی جدل تا رسیدن به نتیجه ای درست برای زندگی برای ثابت بودن این عشق باید جنگید
می دانم قبلا هم گفتم باز میگویم
انگاه که اواز عشق شما بلند شود
کلاغانی پیدا میشوند که کلام شریر و شیطان را با صدای بلند میگویند که ااین قناری خائن است و هرجایی
ولی رضا جان هیچ گاه
هیچ گاه سوگندت را فراموش نکن و ااجازه نده همسرت عشقت با دستان خودش اشک ناراحتی از تو را پاک کند
و روژینا از تو میخواهم که سوگند یاد کنی تحت هیچ شرایطی اجازه ندهی رصا تنها بخوابد .تا انجا که من از مسلمانان شنیده ایم این موضوع گناهی بسیار بزرگ است که زن شب در کنار همسرش نخوابد که متخصصان در امور خانواده این موضوع را باعث حل شدن بسیاری از اختلافات می دانند و دیگر اینکه اجاره ندهی رضا تنها بر سر سفره غذا بنشید و همیشه برای رضا در بهترین ارایش و لباس خود باشی که در خانوادهای مسلمان پایبند به اخلاق پیامبر اسلام اینها بسیار اهمیت دارد ...
رژینا و رضا از شرم حضور ارتو
ار خجالت سر به زیر انداخته بودند ....
ارتور به رضا گفت برایم با روژینا و واروژ هیچ فرقی نمیکنی
من خسته ام و نیاز به استراحت دارم
شما را تنها میگذارم ....
ارتور رفت و
مارینا آمد
گفت چه لذتی بیشتر ازین که مسیح
عشق جوانی خودم را به دخترم هدیه داد
۵۵
۵.۴k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.