تک پارتی یونگی

تک پارتی یونگی
دلم برات تنگه عشق قدیمی





ویو ات
با صدای تلفنم از خواب پریدم بونگ سونگ بود پوففف چی می خواد اوله صبحی
+بله
÷سلام بر خوابالو ی خودم چطوری هنو خوابی نه؟
+تو که می دونی من خوابم پس چرا زنگ میزنی
×یاااا..ساعت ۱۲
+خب ب....(سانسور میکنم😂)
÷بی تر ادب برو ادبیاتت رو قوی کن
+خب چی می خواستی بگی بگو
÷قراره با شرکتا بریم جنگل تو هم دعوتی
+کدوم شرکت دعوت کرده؟
÷شرکت فلان
+اها اوکی ساعته؟
÷بعده ناهار میام دونبالت
+اوکی
÷خدا...
تا اومد خدافظی کنه قطع کردم بلند شدم رفتم دسشویی کارای لازم رو کردم خانم جانگ صبحانه درست کرده بود نشستم خوردم بعد رفتم و لباسای مناسب انتخاب کردم خلاصه خودم و تا ناهار مشغول کردم بعد ناهار آماده شدم بونگ سونگ هم اومد با هم رفتیم
بیشتره شرکتا ی موفق اومده بودن داشتیم با (بونگ سونگ رو ب.س می نویسم)ب.س چادر رو اوکی می کردیم
+یا خسته شدم
÷بیشتره کارارو من کردم تو چرا خسته میشی
+میرم آب بخورم
÷اوکی برو
گوشیم رو برداشتم یکی دو قدم برنداشته با یونگی مواجه شدم وایسا نه وایسا این مگه بعد از جدایی از من نرفت آمریکا
دروغ چرا دل تنگش بودم اون صورته سفید و پیشی فیسش لبای پفکیش عطر تنش خیلی خیلی دل تنگه اینا بودم رده اشک رو تو چشاش میدیدم اشکه منم داشت در میومد سری ب خودم اومدم و راه کج کردم
بونگ سونگ که در گیر بود گفت
÷یا کدوم گورستونی داری میری
بدون اینکه جواب بدم رفتم و آب خوردم







ادامه دارد
گایز کم مونده تموم بشه ولی ببخشید خوابم میاد
فیک بعدی از کی باشه؟
هوپی💙
نامی🤎