ꜱᴇᴏᴜʟ ᴄʀᴏꜱꜱɪɴɢ

ꜱᴇᴏᴜʟ ᴄʀᴏꜱꜱɪɴɢ
گذرگاه سئول
پارت 𝟱
فصل 𝟭
Misa:
فلیکس درحالی که سرش پایینه با لبخند به ا.ت میگه
فلیکس:سلام(لبخند)

Min Soo:
آت :سلام (با لبخند )

Misa:
سرشو میاره بالا و به ا.ت نگاه میکنه
فلیکس:من لی فلیکسم ، فلیکس صدام کن(لبخند)

Min Soo:
آت هم نگاه مهربونی به فیلیکس می‌کنه و میگه
آت : خوشبختم منم مین آت هستم آت صدام کن(لبخند)

Misa:
فلیکس:از آشنایی باهات خوشبختم ا.ت!
دستشو به سمت ا.ت میاره تا بهم دست بدن

Min Soo:
آت هم با لبخند به فیلیکس نگاه می‌کنه
آت :همچنین اما از من به تو نصیحت وابستم نشو

Misa:
با حرفی که ا.ت زد فلیکس لبخندش محو میشه ، دستشو سمت خودش میکشه و دوباره سرشو میندازه پایین
فلیکس:(سکوت)

Min Soo:
آت :ولی به این معنی نیست که نمی‌تونیم دوست باشیم

Misa:
فلیکس در جواب ا.ت فقط درحالی که سرش پایینه یه لبخند فیک میزنه
فلیکس:بیا فعلا به حرفای استاد گوش کنیم

Min Soo:
آت با اینکه میدونست دوباره خراب کاری کرده چیزی نگفت و با بغض به تابلو خیره شد

Misa:
(فلیکس ویو)
با حرفی که ا.ت زد داشت گریم میگرفت
اما بلد بودم چجوری خودمو نگه دارم
خب ، معلوم بود که اینجوری میشه من هیچوقت هیچ شانسی داخل روابط عاشقانم نداشتم ، اشکال نداره اینم روش
ولی یه چیزی ذهنمو درگیر کرده بود
چرا من؟
چرا من باید همیشه تو روابطم شکست بخورم؟
من حتی بهش نگفتم دوستش دارم یا ازش خوشم میاد اما اون همین اول بهم گفت بهش وابسته نشم
یعنی من انقدر بدم؟
کم کم داشت گریم میگرفت برای همین از استاد اجازه گرفتم برم دستشویی مدرسه تا یکم گریه کنم
خوشبختانه بهم اجازه داد ، منم بلند شدم و رفتم سمت دستشویی
اگه همچین اجازه ای بهم نمیداد همینجا گریه میکردم و ابروم پیش همه میرفت
رفتم داخل دستشویی ، داشتم گریه میکردم و خودمو سرزنش میکردم تا اینکه یه نفر وارد دستشویی شد
با دیدن کسی که وارد دستشویی شد شوکه شدم
اون ا.ت بود

Min Soo:
آت وقتی دیدم داشت گریه میکرد از استاد اجازه گرفتم پشت سرش رفتم و وارد سرویس بهداشتی شدم

Misa:
فلیکس:ا.ت(شوک)
فلیکس با دیدن ا.ت سریع اشکاشو پاک کرد

Min Soo:
آت نزدیک فیلیکس شد و لباشو روی لبای اون گذاشت بعد از بوسه ی چند ثانیه ای گفت
آت :اگر یک بار دیگه اون مراورید هاتو هدر بدی دیگه منو نمیبینی

Misa:
وقتی ا.ت بوسیدش خیلی خوشحال شد اما میخواست جوری نشون بده که انگار از ا.ت خوشش نمیاد
فلیکس:تو الان چه غلطی کردی؟(جدی)