لج یا نفرت(۲۲)

که کوک یه کت آورد و انداخت رو پاهای جینا و بدون حرفی رفت و جینا از این کارش هم ذوق کرده بود هم تعجب کرده بود ،جینا همینجوری نشسته بود که یونجون اومد پیشش نشست و باهاش حرف زد که از اون ور کوک با عصبانیت بهشون زول زده بود که جیمین رفت پیشش
ج.خیلی بهم می یان مگه نه؟
ک.جیمین خفه شو
ج.کوک اگه بهش نگی دوستش داری همینجوری یکی می یاد و می برتش
ک.هوففف فکر کنم راست می گی،ولی بازم اون حق نداره با یونجون گرم بگیره
ج.چرا که سینگله یونجون هم که پسر خوبیه و خوش قیافست
کوک به جیمین چشم غره می ره و می ره سر میز مشروبات و یه شیشه ویسکی رو سر می کشه
فلش بک ۱ ساعت بعد
کوک سگ مست شده بود و اصلا نمی دونست کی به کیه که نامجون به جینا می گه ببرتش خونه
ویو جینا.کوک رو به زور به بردم و سوار ماشین کردم که خوابید رفتیم رسیدیم خونه و دوباره بزور بردمش تو اتاقش و بزور گذاشتمش رو تختش روش لحاف انداختم و خواستم برم که یهو از دستم گرفت و من رو پرت کرد رو تخت و روم خیمه زد
جینا. ک کوک چی کار می کنی تو الان مستی(ترسیده و خجالت)
کوک.دارلینگ فکر کردی من دو قلوب ویسکی مست می شم؟فقط خودم رو زدم مستی
☆پارت بعدی پارت آخره 🥲☆
شرط=۷ لایک