چند پارتی «خیانت»p2
پارت ۲
«جونگکوک»
«فلش بک»
امروز ژانویه بود عاه ژانویه ازش متنفرم همیشه اتفاقات بد میوفته
امروز صبح با ات دعوا کرده بودم زنگ زدم به سوجین تا یه دست گل سفارش بده با کیک شکلاتی مورد علاقش(عههه مث مننن)
تق تق
+بیا تو
^قهوه آوردم
+ولی من نخواستم
^برای اینکه خستیگیتون در بره آوردم
+اوک
قهوه رو خوردم یه چیزایی احساس کردم ولی اهمیت ندادم بعد چن مین داشت حالم بد میشد ک سوجین اومد داخل نشست روی پاهام و داشت لباساش در میاورد و منم داشتم نگاش میکردم
+داری چیکار می…
^دست روی لبش گذاشتم:هیششش
+برو بیرون سوجین(جدی)
^ولی ددی …
+برو بیرون
^لبام روی لباش گذاشتم خودمو روش حرکت میدادم
^عووووم
+حرکاتم دست خودم نبود داشت لباسامو درمیاورد منم داشتم باهاش همراهی میکردم
+من…
^هیش فق ب من فکر کن نه به هیچکس فقط به خودمون ن ات ن هیچکس دیگه ای…
پایان فلش بک
جونگکوک ویو
دیگه نمیخاستم به اون اتفاق فکر کنم
ک با صدای ات ب خودم اومدم
_گفتم این چیه(داد و بغض)
+مچ دستاشو آروم گرفتم:بزار بهت بگم
_دست ب من نزن عوضی(بغض)
_من تمام روز و شب با اشتیاق منتظر میموندم تو بیای بعد تو خدا میدونه داشتی با کدوم عوضی ای بهم خیانت میکردی
_نکنه…اون سوجین ج۷نده
+ات(غمگینه بعد اینهمههه خیانت)
_خفه شو خفه شوووو(گریه و جیغ)
_ازت طلاق میگیرم طلاق شنیدی(داد)
+نه ات من بدون تو نمیتونم
من
میخام یکم انگیزشی بگم🤌🏽
میدونی بعضی وقتا قدر کسایی ک داخل زندگیت هستن رو نمیدونی
وقتی میفهمی رفتن یا قراره برن
اونموقع تمام خاطراتت از جلوی چشمات رد میشه
خاکستر میشه
پودر میشه
ولی وقتی طرف بخواد بره…میره دیگه هم نمیاد
دختر خوبی شدم ن؟😂🤍
«جونگکوک»
«فلش بک»
امروز ژانویه بود عاه ژانویه ازش متنفرم همیشه اتفاقات بد میوفته
امروز صبح با ات دعوا کرده بودم زنگ زدم به سوجین تا یه دست گل سفارش بده با کیک شکلاتی مورد علاقش(عههه مث مننن)
تق تق
+بیا تو
^قهوه آوردم
+ولی من نخواستم
^برای اینکه خستیگیتون در بره آوردم
+اوک
قهوه رو خوردم یه چیزایی احساس کردم ولی اهمیت ندادم بعد چن مین داشت حالم بد میشد ک سوجین اومد داخل نشست روی پاهام و داشت لباساش در میاورد و منم داشتم نگاش میکردم
+داری چیکار می…
^دست روی لبش گذاشتم:هیششش
+برو بیرون سوجین(جدی)
^ولی ددی …
+برو بیرون
^لبام روی لباش گذاشتم خودمو روش حرکت میدادم
^عووووم
+حرکاتم دست خودم نبود داشت لباسامو درمیاورد منم داشتم باهاش همراهی میکردم
+من…
^هیش فق ب من فکر کن نه به هیچکس فقط به خودمون ن ات ن هیچکس دیگه ای…
پایان فلش بک
جونگکوک ویو
دیگه نمیخاستم به اون اتفاق فکر کنم
ک با صدای ات ب خودم اومدم
_گفتم این چیه(داد و بغض)
+مچ دستاشو آروم گرفتم:بزار بهت بگم
_دست ب من نزن عوضی(بغض)
_من تمام روز و شب با اشتیاق منتظر میموندم تو بیای بعد تو خدا میدونه داشتی با کدوم عوضی ای بهم خیانت میکردی
_نکنه…اون سوجین ج۷نده
+ات(غمگینه بعد اینهمههه خیانت)
_خفه شو خفه شوووو(گریه و جیغ)
_ازت طلاق میگیرم طلاق شنیدی(داد)
+نه ات من بدون تو نمیتونم
من
میخام یکم انگیزشی بگم🤌🏽
میدونی بعضی وقتا قدر کسایی ک داخل زندگیت هستن رو نمیدونی
وقتی میفهمی رفتن یا قراره برن
اونموقع تمام خاطراتت از جلوی چشمات رد میشه
خاکستر میشه
پودر میشه
ولی وقتی طرف بخواد بره…میره دیگه هم نمیاد
دختر خوبی شدم ن؟😂🤍
۷.۴k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.