فیک سریع تر . p5
کوک دستای یوریو نوازش کرد، نیشخند زدم همون اول فهمیدم این دوتا مرغ عاشق یه چیزایی بینشونه..الان این چیزا مهم نبود ، فقط سریع بدون فکر کردن یه چیز تیز از روی زمین برداشتم و سیمو بریدم .
∆ شت
# عیبی نداره ، فقط بیاین سریع بریم، رایلی چقدر هوا داری؟؟
∆ زی...زیر ۱۶😰
#خ..خب عیبی نداره ۱۶ درصد هم هوای زیادیه ، تازه منم هوای زیادی دارم میتونم بهت بدم فقط دنبالم بیاید
همشون انگار یکم خیالشون راحت شده بود و مایک هنوزم داشت لجبازی میکرد
# خب رسیدیم باید ازین ور ب...
& خب دیگه داره حوصلم سر میره من اول میرم
و بدون اینکه منتظر هیچ جوابی از طرف ما باشه سریع رفت به سمت خروجی دوم(اینا نتونستن راه ورودی که اومدنو پیدا کنن بجاش یه راهه خروجیه دیگه پیدا کردن ، چونکه سیمشون رو بریدن🥸😁)
& بیا فقط سریع بریم رایلی ، چون قراره بخاطر این موفقیت بزرگ جشن بگ....
∆ جیغغغغغغغغغغغغغ
+ نهههههههه
_ مایککککککک
منم با تعجب به صحنه ی روبه روم چشم دوختم
∆نههه هق هق نهههههععههههدط،دپزپیدنژینشتنبنسذژد
# اون اون.....
+ تو گفتی اینجا هیچی نیستتتت(باداد)
_ بچه ها الان وقت نیست فرار کنیددددد
#س..سریع برید داخل اتاق پرستار عجله کنیدددد
∆ هق هق مایکلللللل 😭😭😭😭
_ نونا بیااا
هنوز باورشون نمیشد ، چه اتفاقی افتاده..یعنی واقعا توی این کشتی کوسه بوده؟؟؟
سول چو پشت سر اون چهار نفر داشت به سمت اتاق اورژانسی میرفت. همینکه خواستن درو ببندن ، اون لعنتی دستای سول چو رو گرفت و یا به عبارتی خوردش( جررر چی شد😂🥸🤌🏻)
+ اوپاااااا
بیارینش داخللل
# م..من حالم خوبه
و بعد سریع درو بست و قفلش کرد
∆ هق هق اوننن 😭😭😭😭
_ آروم باش نونا(با بغض)
+ اوپا م..من باید جلوی خونریزیو بگیرم😓😓 (با بغض شدیددد)
# ب..باشع ، ر..رایلی چقدر هوا داری؟
∆[ با تعجب داره اشک می ریزه]
_رایلی چقدر هوا داری؟؟(جدی)
.....ادامه دارد
∆ شت
# عیبی نداره ، فقط بیاین سریع بریم، رایلی چقدر هوا داری؟؟
∆ زی...زیر ۱۶😰
#خ..خب عیبی نداره ۱۶ درصد هم هوای زیادیه ، تازه منم هوای زیادی دارم میتونم بهت بدم فقط دنبالم بیاید
همشون انگار یکم خیالشون راحت شده بود و مایک هنوزم داشت لجبازی میکرد
# خب رسیدیم باید ازین ور ب...
& خب دیگه داره حوصلم سر میره من اول میرم
و بدون اینکه منتظر هیچ جوابی از طرف ما باشه سریع رفت به سمت خروجی دوم(اینا نتونستن راه ورودی که اومدنو پیدا کنن بجاش یه راهه خروجیه دیگه پیدا کردن ، چونکه سیمشون رو بریدن🥸😁)
& بیا فقط سریع بریم رایلی ، چون قراره بخاطر این موفقیت بزرگ جشن بگ....
∆ جیغغغغغغغغغغغغغ
+ نهههههههه
_ مایککککککک
منم با تعجب به صحنه ی روبه روم چشم دوختم
∆نههه هق هق نهههههععههههدط،دپزپیدنژینشتنبنسذژد
# اون اون.....
+ تو گفتی اینجا هیچی نیستتتت(باداد)
_ بچه ها الان وقت نیست فرار کنیددددد
#س..سریع برید داخل اتاق پرستار عجله کنیدددد
∆ هق هق مایکلللللل 😭😭😭😭
_ نونا بیااا
هنوز باورشون نمیشد ، چه اتفاقی افتاده..یعنی واقعا توی این کشتی کوسه بوده؟؟؟
سول چو پشت سر اون چهار نفر داشت به سمت اتاق اورژانسی میرفت. همینکه خواستن درو ببندن ، اون لعنتی دستای سول چو رو گرفت و یا به عبارتی خوردش( جررر چی شد😂🥸🤌🏻)
+ اوپاااااا
بیارینش داخللل
# م..من حالم خوبه
و بعد سریع درو بست و قفلش کرد
∆ هق هق اوننن 😭😭😭😭
_ آروم باش نونا(با بغض)
+ اوپا م..من باید جلوی خونریزیو بگیرم😓😓 (با بغض شدیددد)
# ب..باشع ، ر..رایلی چقدر هوا داری؟
∆[ با تعجب داره اشک می ریزه]
_رایلی چقدر هوا داری؟؟(جدی)
.....ادامه دارد
۱.۴k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.