بیبی بوی کوچولوی من پارت:۹
بیبی بوی کوچولوی من پارت:۹
دوستان فوشم ندید:)
...............................
/جیمینا
+هوم؟!
/اگه بفهمی یونگی بهت خیانت کرده چیکار میکنی؟
+چی؟!(تعجب)خیانت؟!
/ا...اره
+یونگی خیانت نمیکنه
/حالا اگه کرد چی؟!
+خودمو نمیبخشم
/خودتو؟!
+اوهوم
/چرا خودتو...تو نباید یونگی رو ببخشی...
+چون کم بودم براش...اگر کم نبودم این کارو نمیکرد...انقد براش کم بودم که یکی دیگرو ترجیه داد(اگه درس باشه)من عاشق هم جنس خودم شدم و این اشتباهه...از این اصلا ناراحت نیستم...ولی اگه یونگی بهم خیانت کنه دیگه عاشق نمیشم...چون عشق یک بار اتفاق میوفته...!
ویو ته:
با حرفایی که زد قلبم درد اومد...!من دارم عشقشون رو خراب میکنم!
اخرش میگم اشتباه بود!
/خب واقعیتش...ی..یونگی...ب..بهت..خ...خیانت کرده...!
+چ...چی؟!
/متاسفم
+نه...نه این واقعیت نداره(بغض)
/جیمینا گریه نکنیا!
+ا..اون بهم قول داده(اولین اشک سرازیر شد)
(ویو من:بمیرم برات)
/میدونم(ناراحت)
ویو جیمین:
وقتی گفت خیانت کرده باورم نشد اون منو خیلی دوست داشت مگه میشه!اون همه حرف های عاشقانه همش دروغ بود...؟
نیم ساعت بعد:
ویو جیمین:
بعد از کلی گریه کردن تهیونگ منو رسوند خونه خدارو شکر یونگی خونه نبود
+خانم چا میشه برام یه قرص سردرد و اب بیارید
&ارباب خوبید؟!
+نه اصلا
&الان میارم براتون
+اوهوم مرسی(اروم)
ویو یونگی:.....
.
.
.
پارت ۹ تقدیم به شما:)خواستم این فیک رو دو فصله کنم اگر دوست دارید دو فصلش میکنم که زیاد تر شه ۱۰ پارت برای این فصل ۱۰ پارت برای فصل دوم:)
دوستان فوشم ندید:)
...............................
/جیمینا
+هوم؟!
/اگه بفهمی یونگی بهت خیانت کرده چیکار میکنی؟
+چی؟!(تعجب)خیانت؟!
/ا...اره
+یونگی خیانت نمیکنه
/حالا اگه کرد چی؟!
+خودمو نمیبخشم
/خودتو؟!
+اوهوم
/چرا خودتو...تو نباید یونگی رو ببخشی...
+چون کم بودم براش...اگر کم نبودم این کارو نمیکرد...انقد براش کم بودم که یکی دیگرو ترجیه داد(اگه درس باشه)من عاشق هم جنس خودم شدم و این اشتباهه...از این اصلا ناراحت نیستم...ولی اگه یونگی بهم خیانت کنه دیگه عاشق نمیشم...چون عشق یک بار اتفاق میوفته...!
ویو ته:
با حرفایی که زد قلبم درد اومد...!من دارم عشقشون رو خراب میکنم!
اخرش میگم اشتباه بود!
/خب واقعیتش...ی..یونگی...ب..بهت..خ...خیانت کرده...!
+چ...چی؟!
/متاسفم
+نه...نه این واقعیت نداره(بغض)
/جیمینا گریه نکنیا!
+ا..اون بهم قول داده(اولین اشک سرازیر شد)
(ویو من:بمیرم برات)
/میدونم(ناراحت)
ویو جیمین:
وقتی گفت خیانت کرده باورم نشد اون منو خیلی دوست داشت مگه میشه!اون همه حرف های عاشقانه همش دروغ بود...؟
نیم ساعت بعد:
ویو جیمین:
بعد از کلی گریه کردن تهیونگ منو رسوند خونه خدارو شکر یونگی خونه نبود
+خانم چا میشه برام یه قرص سردرد و اب بیارید
&ارباب خوبید؟!
+نه اصلا
&الان میارم براتون
+اوهوم مرسی(اروم)
ویو یونگی:.....
.
.
.
پارت ۹ تقدیم به شما:)خواستم این فیک رو دو فصله کنم اگر دوست دارید دو فصلش میکنم که زیاد تر شه ۱۰ پارت برای این فصل ۱۰ پارت برای فصل دوم:)
۱۲.۳k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.