دختری از جنس جاسوس(پارت8)
فردای اون شب بکی هنوز تو شوک اتفاق دیشب بود که یهو انیا و دامیان باهم گفتن…
انیا و دامیان:دیشب کجا بودید چرا بکی مثل گوجه بود
بکی و دمتریوس:به شما مربوط نیست
(سر کلاس)
جولیا و الکس دس به یکی کرده بودن تا انیا و دامیان رو از هم جدا کنن ولی کار راحتی نبود
جولیا رفت سمت انیا البته یواشکی و یکی زد پس کله ی انیا
ذهن انیا:لعنتی اونروز نبودی ببینی دامیان رو چه جوری مشت زدم وگرنه این کار رو نمیکردی
انیا هنوز تو فکر بود که یهو دامیان اومد جلوی انیا وایساد و به جولیا گفت…
دامیان:شاید دخترخالم باشی ولی اجازه نمیدم به دختر اسیب بزنی یا اذیتش کنی اگر بدونی چجوری منو زده حتی بهش نزدیک نمیشدی
(زنگ بعد)
الکس اومد سمت دامیان و گفت…
الکس:هوی پسرجون بهتر زیاد نزدیک انیا نشی
دامیان:بروبابا
(زنگ تفریح)
انیا و بکی عقب تر از دامیان و دمتریوس داشتن راه میرفتن بکی داشت به انیا میگفت…
بکی:بالاخره باید به دامیان احساست رو بگی
انیا:باشه الان میگم
بکی تا اومد به الان نه انیا رفت تا انیا گفت دامیان نصف یه سطل پر از اب ریخت رو سرش و بله جورج حال به هم زن تا اومد نصف دیگه سطل بریزه دامیان انیا رو هل داد اون ور و خیس اب شد یکم بعد از این رفتیم سر کلاس استاد هندرسون اومد تا ما رو با اون تیپ و قیافه دید پرسید
استاد هندرسون:اینجا چه خبره چرا شما دوتا انقدر خیسید؟؟
بقیش پارت نه چشم از کاسه در اومد🤪👀
انیا و دامیان:دیشب کجا بودید چرا بکی مثل گوجه بود
بکی و دمتریوس:به شما مربوط نیست
(سر کلاس)
جولیا و الکس دس به یکی کرده بودن تا انیا و دامیان رو از هم جدا کنن ولی کار راحتی نبود
جولیا رفت سمت انیا البته یواشکی و یکی زد پس کله ی انیا
ذهن انیا:لعنتی اونروز نبودی ببینی دامیان رو چه جوری مشت زدم وگرنه این کار رو نمیکردی
انیا هنوز تو فکر بود که یهو دامیان اومد جلوی انیا وایساد و به جولیا گفت…
دامیان:شاید دخترخالم باشی ولی اجازه نمیدم به دختر اسیب بزنی یا اذیتش کنی اگر بدونی چجوری منو زده حتی بهش نزدیک نمیشدی
(زنگ بعد)
الکس اومد سمت دامیان و گفت…
الکس:هوی پسرجون بهتر زیاد نزدیک انیا نشی
دامیان:بروبابا
(زنگ تفریح)
انیا و بکی عقب تر از دامیان و دمتریوس داشتن راه میرفتن بکی داشت به انیا میگفت…
بکی:بالاخره باید به دامیان احساست رو بگی
انیا:باشه الان میگم
بکی تا اومد به الان نه انیا رفت تا انیا گفت دامیان نصف یه سطل پر از اب ریخت رو سرش و بله جورج حال به هم زن تا اومد نصف دیگه سطل بریزه دامیان انیا رو هل داد اون ور و خیس اب شد یکم بعد از این رفتیم سر کلاس استاد هندرسون اومد تا ما رو با اون تیپ و قیافه دید پرسید
استاد هندرسون:اینجا چه خبره چرا شما دوتا انقدر خیسید؟؟
بقیش پارت نه چشم از کاسه در اومد🤪👀
۵.۴k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.