از خدا آمده ام تا به خدا برگردم
از خدا آمده ام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم
می روم پشت سرم آب نریز ای مادر
وطن مادری آنجاست چرا برگردم
من به پابوسی آن سرور بی سر بروم
وای اگر از حرمش بی سروپا برگردم
کفن و چادر و انگشتر سوغاتم نیست
بگذارید که با شرم وحیا برگردم
سر پروازبه سوی غم دیگردارم
می روم شام مگربااسرابرگردم
دل بیمار فقط ازتوشفامی خواهد
شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد...
پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم
می روم پشت سرم آب نریز ای مادر
وطن مادری آنجاست چرا برگردم
من به پابوسی آن سرور بی سر بروم
وای اگر از حرمش بی سروپا برگردم
کفن و چادر و انگشتر سوغاتم نیست
بگذارید که با شرم وحیا برگردم
سر پروازبه سوی غم دیگردارم
می روم شام مگربااسرابرگردم
دل بیمار فقط ازتوشفامی خواهد
شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد...
۱.۴k
۰۲ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.