تکپارتی شوگا
تکپارتی شوگا
وقتی سیلی زدت و فهمید بارداری
.
چندروزی گذشته شوگا بهم محل نمیده امروز تصمیم گرفتم برم شرکتش و سوپرایزش کنم
رفتم یه لباس مناسب پوشیدم و تو راه یه جعبه کادو خریدم و بیبی چکو گذاشتم توش
اره درسته من حامله و میخوام شوگا رو سوپرایز کنم وقتی رسیدم از منشی پرسیدم
اته:ببخشید آقای مین هست
منشی:بفرمایید تو
وقتی رفتم دیدم شوگا داره پرونده هاشو تمیز میکنه آروم گفتم سلام تا صدامو شنید سرشو بالا برد
فک میکردم خوش حال بشه اما قیافش اعصبانی بود بهش گفتم سوپرایز اومدم بهت سر بزنم یهو
با داد گفت
شوگا:اینجا چه غلطی میکنی سیلی(عربده)
ا/ته ویو
انقد بلند داد زد و محکم زد یهو از شدت ترس و درد چشمام سیاهی رفت
شوگا ویو
وقتی دیدم بیهوش شد گفتم حتما ترسیده گذاشتمش رو صندلی و پشیمون بودم اما یهو دیدم یه جعبه
افتاده پایین برش داشتم بازش کردم دیدم یه بیبی چکه
شوگا:من دارم بابا میشم(با ذوق و بغض)
یهو فهمیدم با ا/ته چیکار کردم سریع سوار ماشینش کردم و بردمش بیمارستان فقط میخواستم حالش خوب بشه
داشتم گریه میکردم که یهو دکتر اومد ازش پرسیدم حالش چطوره
دکتر:خوبه اگر دیر تر میومدین ممکن بود بچه سقط شه اما الان هم حال مادر هم جنین خوبه مراقبش باشین
شوگا :چشم
رفتم داخل اتاقش دیدم خوبیده بوسش کردم
دیدم داره بهوش میاد
ا/ته ویو
با شدت درد صورت و شکمم بهوش اومدم دیدم شوگا داره بوسم میکنه پسش زدم که یهو صورتم درد گرفت
شوگا :وقتی دیدم پسم زد بغضم گرفت گفتم :ببخشید بیبی قول میدم جبران کنم از قصد نبود (شکمو صورت ا/ته رو بوسید)
ا/ته:برو اونور حق نداری نزدیکم شی(گریه)
شوگا:بیب ببخشید جبران میکنم
یهو ا/ته با جیغ گف بچم که چیزیش نشده(جیغ)
شوگا:ششش آروم باش نه چیزیش نشده (دوباره شکم و صورت ا/ته بوسید)
شوگا:ببخشید که زدمت دستم بشکنه(خدا نکنه) جبران میکنم فقط منو ببخش
ا/ته:اگه یبار دیگه بزنی حق نداری نزدیکم شی
شوگا:تو اینبار ببخش هم جبران میکنم هم دیگه آسیبی بهت نمیرسونم باشه؟میبخشی؟(بغض و پشیمونی)
ا/ته :باش دیگه تکرار نشه
شوگا : باش بیبی(صورت و شکمتو باز بوسید)
.
و بعد مدت حال ا/ته بچشون بدنیا آورد و به خوبی و خوشی زندگی کردن ❤🙂
پایان
امیدوارم خوشتون بیاد❤
#تکپارتی
وقتی سیلی زدت و فهمید بارداری
.
چندروزی گذشته شوگا بهم محل نمیده امروز تصمیم گرفتم برم شرکتش و سوپرایزش کنم
رفتم یه لباس مناسب پوشیدم و تو راه یه جعبه کادو خریدم و بیبی چکو گذاشتم توش
اره درسته من حامله و میخوام شوگا رو سوپرایز کنم وقتی رسیدم از منشی پرسیدم
اته:ببخشید آقای مین هست
منشی:بفرمایید تو
وقتی رفتم دیدم شوگا داره پرونده هاشو تمیز میکنه آروم گفتم سلام تا صدامو شنید سرشو بالا برد
فک میکردم خوش حال بشه اما قیافش اعصبانی بود بهش گفتم سوپرایز اومدم بهت سر بزنم یهو
با داد گفت
شوگا:اینجا چه غلطی میکنی سیلی(عربده)
ا/ته ویو
انقد بلند داد زد و محکم زد یهو از شدت ترس و درد چشمام سیاهی رفت
شوگا ویو
وقتی دیدم بیهوش شد گفتم حتما ترسیده گذاشتمش رو صندلی و پشیمون بودم اما یهو دیدم یه جعبه
افتاده پایین برش داشتم بازش کردم دیدم یه بیبی چکه
شوگا:من دارم بابا میشم(با ذوق و بغض)
یهو فهمیدم با ا/ته چیکار کردم سریع سوار ماشینش کردم و بردمش بیمارستان فقط میخواستم حالش خوب بشه
داشتم گریه میکردم که یهو دکتر اومد ازش پرسیدم حالش چطوره
دکتر:خوبه اگر دیر تر میومدین ممکن بود بچه سقط شه اما الان هم حال مادر هم جنین خوبه مراقبش باشین
شوگا :چشم
رفتم داخل اتاقش دیدم خوبیده بوسش کردم
دیدم داره بهوش میاد
ا/ته ویو
با شدت درد صورت و شکمم بهوش اومدم دیدم شوگا داره بوسم میکنه پسش زدم که یهو صورتم درد گرفت
شوگا :وقتی دیدم پسم زد بغضم گرفت گفتم :ببخشید بیبی قول میدم جبران کنم از قصد نبود (شکمو صورت ا/ته رو بوسید)
ا/ته:برو اونور حق نداری نزدیکم شی(گریه)
شوگا:بیب ببخشید جبران میکنم
یهو ا/ته با جیغ گف بچم که چیزیش نشده(جیغ)
شوگا:ششش آروم باش نه چیزیش نشده (دوباره شکم و صورت ا/ته بوسید)
شوگا:ببخشید که زدمت دستم بشکنه(خدا نکنه) جبران میکنم فقط منو ببخش
ا/ته:اگه یبار دیگه بزنی حق نداری نزدیکم شی
شوگا:تو اینبار ببخش هم جبران میکنم هم دیگه آسیبی بهت نمیرسونم باشه؟میبخشی؟(بغض و پشیمونی)
ا/ته :باش دیگه تکرار نشه
شوگا : باش بیبی(صورت و شکمتو باز بوسید)
.
و بعد مدت حال ا/ته بچشون بدنیا آورد و به خوبی و خوشی زندگی کردن ❤🙂
پایان
امیدوارم خوشتون بیاد❤
#تکپارتی
۸.۹k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.