سوپرایززززززززززززززززز
سوپرایززززززززززززززززز
چطورینننننننن دخملیااااااا
خب خب من امدم با پارت ۵ رمانمون
نام رمان = زندگی درد ناک
ژانر = احساسی
پارت ۵
جکسون تا الورد امد فرار کرد
و بعد الورد منو جسبوند به دیوار
الورد : این مرتیکه آشغال عوضی کی بود اهااااا
ات : اون ...
الورد : اون چییی
ات : خب آروم باش الان میگم دیگه (با عصبانیت)
الورد : باشه بنال
ات : بیشور
الورد : حرف تو بزن ببینم
ات : خب اون مرده همسایمون بوده قبلا ها و گفت که از من خوشش میاد و چند ساله دنبال منه
الورد : گوه میخوره مرتیکه
ات : آروم باش حالا که چیزی نشده
الورد : اگه بلای سرت میکرد من چه خاکی تو سرم میریختم هااا تو دست من امانتی بچههه بفهم
ات : گل به سرت ببخشید
(عرررر چه احساسی شدددد)
الورد : فدای سرت بیا بغلم
ات ی لبخند ملیح به الورد میزنه 😂😂😂
ویو ات
با الورد داشتیم میرفتیم خونه که دیدم اون پسره داره دنبال ما میاد منم آروم به الورد گفتم که کاری نداشته باش فقط آروم بیا بریم بجای دیگه و الورد هم قبول کرد ....
چطورینننننننن دخملیااااااا
خب خب من امدم با پارت ۵ رمانمون
نام رمان = زندگی درد ناک
ژانر = احساسی
پارت ۵
جکسون تا الورد امد فرار کرد
و بعد الورد منو جسبوند به دیوار
الورد : این مرتیکه آشغال عوضی کی بود اهااااا
ات : اون ...
الورد : اون چییی
ات : خب آروم باش الان میگم دیگه (با عصبانیت)
الورد : باشه بنال
ات : بیشور
الورد : حرف تو بزن ببینم
ات : خب اون مرده همسایمون بوده قبلا ها و گفت که از من خوشش میاد و چند ساله دنبال منه
الورد : گوه میخوره مرتیکه
ات : آروم باش حالا که چیزی نشده
الورد : اگه بلای سرت میکرد من چه خاکی تو سرم میریختم هااا تو دست من امانتی بچههه بفهم
ات : گل به سرت ببخشید
(عرررر چه احساسی شدددد)
الورد : فدای سرت بیا بغلم
ات ی لبخند ملیح به الورد میزنه 😂😂😂
ویو ات
با الورد داشتیم میرفتیم خونه که دیدم اون پسره داره دنبال ما میاد منم آروم به الورد گفتم که کاری نداشته باش فقط آروم بیا بریم بجای دیگه و الورد هم قبول کرد ....
۳.۱k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.