وقتی دوست پسر سابقت بود 1...
ویو ا.ت
خب امروز قراره به کره برگردم من دو سال به ایران
اومدم و دوست پسر سابق دارم و بخاطر اینکه
اونو ببینم نمیرم من برای ادامه تحصیلم برای دانشگاه
میرم ولی خدا کنه سر و کله جیمین پیدا نشه چون
اون مافیاس و دلم نمی خواد ببینمش تویه همین
فکرا بودم که با صدایه یونا به خودم اومدم
~: هویییی کجایی؟
+: ها چیه؟
~: پاشو آماده بشیم بریم فرودگاه
+: آهان اوکی
«فلش بک به چند سال پیش»
ویو ا.ت
جیمین چند وقته باهام سرد رفتار می کنه
داشتم تعقیبش می کردم که رفت تویه پارک
منم از ماشینم پیاده شدم داشت با جین حرف میزد
رفتم نزدیک تر تا بشنوم چی می گن
×: باید به ا.ت بگی وگرنه اگه خودش بفهمه
ولت می کنه یا شاید ازت فرار کنه باید بهش بگی
_: آخه چی بهش بگم اون حتی من بهشم بگم
مطمعناً میره
یعنی چی منظورش چیه از رفتن یعنی چی اینقدر مهمه
که اگه بفهممش از جیمین جدا میشم که با حرفی که
دوباره جیمین زد خوشکم زده بود
×: تو واقعا نمی خوای بهش بگی
_: بهش بگم مافیام بهش بگم رئیس تمام مافیا ها
منم و آدم میکشم
و بعد این حرف جیمین سریع رفتم نشستم تویه
ماشین و رسیدم به خونه مشترک من و یونا تمام وسایلارو جمع کردم و به یونا زنگ زدم اون رفته بود فروشگاه
~: ال...
+: یونا سریع بیا خونه وسایلتو جمع کن باید از کره بریم
هر چی سریع تر (داد)
~: ا.ت حالت خوبه؟
+: هه دوست پسرایه عزیزمون یه چیزایی رو ازمون
مخفی کردن تویه راه بهت میگم فعلا
~: ولی...
گوشی قطع کردم و بقیه وسایلارو گذاشتم تویه چمدون
که رسیدم به عکس خودمو جیمین قطره اشکی از چشمام
جاری شد بعد یه کاغذ برداشتم و نامه رو نوشتم و رفتم
بیرون
«تویه هوادپیما»
+: «بعد توضیح دادن ماجرا»
~: ای... امکان...نداره (گریه)
+: حالا که شده ولش (بغض)
ویو جیمین
با جین رفتیم خونه ا.ت و یونا و در زدیم اما در باز نشد
هر چی صداشون میزدیم و زنگ میزدیم جواب نمیدادن
رمز درو زدن و بازش کردم و چی؟؟؟؟ خونه خالی بود
_: ج جین!
×: این چطور ممکنه!
_: اونا حرفامونو شنیدن
×: یعنی تعقیبمون کردن
_: لعنتی (داد)
×: ف.ا.کککککک (داد)
«فلش بک به زمان حال»
ویو ا.ت
هوفففف وقتی به گذشته فکر می کنم تمام خاطراتی
که با جیمین و جین داشتم میومد جلویه چشمم
خنگ بازیامون سفر رفتنامون و...
+: هوییییی یونا
~: ها؟
+: یکم ادب داشته باش
~: نه که تو داری
+: ول اصلا راستی به چان هو گفتی بیاد
~: اون دوستمون اره بهش گفتم
+: خوبه
و....
می خوام چند پارتی امروز بزارم پس الان چند پارت
دیگه میزارم😌
خب امروز قراره به کره برگردم من دو سال به ایران
اومدم و دوست پسر سابق دارم و بخاطر اینکه
اونو ببینم نمیرم من برای ادامه تحصیلم برای دانشگاه
میرم ولی خدا کنه سر و کله جیمین پیدا نشه چون
اون مافیاس و دلم نمی خواد ببینمش تویه همین
فکرا بودم که با صدایه یونا به خودم اومدم
~: هویییی کجایی؟
+: ها چیه؟
~: پاشو آماده بشیم بریم فرودگاه
+: آهان اوکی
«فلش بک به چند سال پیش»
ویو ا.ت
جیمین چند وقته باهام سرد رفتار می کنه
داشتم تعقیبش می کردم که رفت تویه پارک
منم از ماشینم پیاده شدم داشت با جین حرف میزد
رفتم نزدیک تر تا بشنوم چی می گن
×: باید به ا.ت بگی وگرنه اگه خودش بفهمه
ولت می کنه یا شاید ازت فرار کنه باید بهش بگی
_: آخه چی بهش بگم اون حتی من بهشم بگم
مطمعناً میره
یعنی چی منظورش چیه از رفتن یعنی چی اینقدر مهمه
که اگه بفهممش از جیمین جدا میشم که با حرفی که
دوباره جیمین زد خوشکم زده بود
×: تو واقعا نمی خوای بهش بگی
_: بهش بگم مافیام بهش بگم رئیس تمام مافیا ها
منم و آدم میکشم
و بعد این حرف جیمین سریع رفتم نشستم تویه
ماشین و رسیدم به خونه مشترک من و یونا تمام وسایلارو جمع کردم و به یونا زنگ زدم اون رفته بود فروشگاه
~: ال...
+: یونا سریع بیا خونه وسایلتو جمع کن باید از کره بریم
هر چی سریع تر (داد)
~: ا.ت حالت خوبه؟
+: هه دوست پسرایه عزیزمون یه چیزایی رو ازمون
مخفی کردن تویه راه بهت میگم فعلا
~: ولی...
گوشی قطع کردم و بقیه وسایلارو گذاشتم تویه چمدون
که رسیدم به عکس خودمو جیمین قطره اشکی از چشمام
جاری شد بعد یه کاغذ برداشتم و نامه رو نوشتم و رفتم
بیرون
«تویه هوادپیما»
+: «بعد توضیح دادن ماجرا»
~: ای... امکان...نداره (گریه)
+: حالا که شده ولش (بغض)
ویو جیمین
با جین رفتیم خونه ا.ت و یونا و در زدیم اما در باز نشد
هر چی صداشون میزدیم و زنگ میزدیم جواب نمیدادن
رمز درو زدن و بازش کردم و چی؟؟؟؟ خونه خالی بود
_: ج جین!
×: این چطور ممکنه!
_: اونا حرفامونو شنیدن
×: یعنی تعقیبمون کردن
_: لعنتی (داد)
×: ف.ا.کککککک (داد)
«فلش بک به زمان حال»
ویو ا.ت
هوفففف وقتی به گذشته فکر می کنم تمام خاطراتی
که با جیمین و جین داشتم میومد جلویه چشمم
خنگ بازیامون سفر رفتنامون و...
+: هوییییی یونا
~: ها؟
+: یکم ادب داشته باش
~: نه که تو داری
+: ول اصلا راستی به چان هو گفتی بیاد
~: اون دوستمون اره بهش گفتم
+: خوبه
و....
می خوام چند پارتی امروز بزارم پس الان چند پارت
دیگه میزارم😌
۱۷.۴k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.