چند پارتی جونگ کوک

part5
ببوستش که یهو چشماشو از درد فشار میده
ات:جو..جونگ کوک؟
جونگ کوک دستاشو روی سرش گداشته بود و مدام با خودش تکرار می کرد:نههه نه نه اون کنارمه نه اون دروغ نمیگه بس کن بس کننننن(آخرشو با عربده میگه)
ات به سمت جونگ کوک میاد و صورتشو میگیره
ات:به من نگاه کن جونگ کوک!بگو داروهات کجاست؟
جونگ کوک:ات تو که دروغ نمیگی؟
ات:من هیچوقت از دروغ خوشم نیومده و هیچوقت هم نمیخام بخاطر دروغ ازت جدا شم من کنارتم تا ابد!
جونگ کوک لبخندی میزنه و با درد میگه:ممنون عزیزم
و میوفته روی زمین و آروم میگه:
داروهامو از توی داشبورد بیار
ات سریع به سمت ماشین میره و دارو هارو میاره
کنار جونگ کوک میشینه و بطری آبی که از داخل ماشین آورده بوده رو به لبای جونگ کوک نزدیک میکنه
ات:بیا جونگ کوک بخور
جونگ کوک قرصشو میخوره و بعد آرو میگه:مرسی که پیشمی اتی
ات:و منم ممنونم که هستی(:
ادامه؟
شرط:۸۰ لایک و ۸۰ کامنت
شرطش زیاده چون پارت بعد اس.ماته