خب دوزتان گولم یه حاج خانومی درباره ی بچگی کوک سوال کرد
بزارین از اول براتون توضیح بدم بسم الله
خب جونگ کوک توی خانواده ی اصلیش یعنی جئون به دنیا اومد که خانوادش هم اصا دوستش نداشتن و شکنجه و فلان و اینا...که بعدش فرستادنش یتیم خونه(اسم با کلاسش یادم نیومد متاسفانه🗿) بعد از یکی دوسال یه خره گاوی که میشه اقای پارک که قاچاقچی هم هس اومد جونگ کوک رو از یتیم خونه گرفت و به سرپرستی قبول کرد...که یه دختره به نام پارک هانا رو هم به سرپرستی قبول کرده بود که میشه دوز دختر سابق ته...هانا رو خیلی دوز داشتن ولی کوکو فقط بخاطر کینه و حس انتقامش از خانواده ی مین که بعدا میفهمین چرا به فرزندی قبولش کرد
که اون کفاثت اسم جونگکوکو تغییر داد به پارک دویون بعد اونو بعنوان یه جاسوس فرستاد قاطی دوستای لیونسو ینی بکیونو خود لیونسو و ته که اینا از بچگی باهم دوس بودن بعد که اقا از قضا عاشق لیونسو گشود بخاطر همین هیچ اطلاعاتی از خانواده ی مین به اون پارک کثافت نمیداد اونم جونگ کوکو شکنجه و اینا میکرد...که اخر وقتی دید اون کاری نمیکنه خودش وقتی فهمید پدر و مادر و برادر لیونسو دارن میرن مسافرت ماشینشونو دستکاری کرد که وسط راه ترمز ببره و پرت شدن توی دره...ولی فک میکرد لیونسو هم اونجا هس ولی نبود بعد جونگ کوکو مجبور کرد با اسم واقعی خودش بشینه جلوی دوربینو اعتراف الکی کنه که اون قاتله...بعدم وقتی خانواده ی جئون فهمیدن پسرشون (ای پسر بخوره تو کلتون کثافتا) تو چه شرایطیه اومدن که ببرنش ولی اون پارکه نمیزاشت...بعد زن اقای پارک که خیلی خانم خوبی بود کوکو فراری داد و وقتی شوهرش فهمید زن خودشو کشت (الهییی)
بعد از اون جونگ کوک با اینکه خانواده ی خودشم خیلی اذیتش میکردن همیشه مراقب لیونسو بود تا همین الان...حالا چرا مراقبش بود؟ از یه طرف دوستش داشت...از یطرف میدونست که اقای پارک میخواد لیونسو رو بکشه...و چتدباری هم اقدام کرده بود که جونگ کوک سپر لیونسو شده بودو خودش اسیب دیده بود...(بچممم)
اره دیگه همین دوزتان
خب جونگ کوک توی خانواده ی اصلیش یعنی جئون به دنیا اومد که خانوادش هم اصا دوستش نداشتن و شکنجه و فلان و اینا...که بعدش فرستادنش یتیم خونه(اسم با کلاسش یادم نیومد متاسفانه🗿) بعد از یکی دوسال یه خره گاوی که میشه اقای پارک که قاچاقچی هم هس اومد جونگ کوک رو از یتیم خونه گرفت و به سرپرستی قبول کرد...که یه دختره به نام پارک هانا رو هم به سرپرستی قبول کرده بود که میشه دوز دختر سابق ته...هانا رو خیلی دوز داشتن ولی کوکو فقط بخاطر کینه و حس انتقامش از خانواده ی مین که بعدا میفهمین چرا به فرزندی قبولش کرد
که اون کفاثت اسم جونگکوکو تغییر داد به پارک دویون بعد اونو بعنوان یه جاسوس فرستاد قاطی دوستای لیونسو ینی بکیونو خود لیونسو و ته که اینا از بچگی باهم دوس بودن بعد که اقا از قضا عاشق لیونسو گشود بخاطر همین هیچ اطلاعاتی از خانواده ی مین به اون پارک کثافت نمیداد اونم جونگ کوکو شکنجه و اینا میکرد...که اخر وقتی دید اون کاری نمیکنه خودش وقتی فهمید پدر و مادر و برادر لیونسو دارن میرن مسافرت ماشینشونو دستکاری کرد که وسط راه ترمز ببره و پرت شدن توی دره...ولی فک میکرد لیونسو هم اونجا هس ولی نبود بعد جونگ کوکو مجبور کرد با اسم واقعی خودش بشینه جلوی دوربینو اعتراف الکی کنه که اون قاتله...بعدم وقتی خانواده ی جئون فهمیدن پسرشون (ای پسر بخوره تو کلتون کثافتا) تو چه شرایطیه اومدن که ببرنش ولی اون پارکه نمیزاشت...بعد زن اقای پارک که خیلی خانم خوبی بود کوکو فراری داد و وقتی شوهرش فهمید زن خودشو کشت (الهییی)
بعد از اون جونگ کوک با اینکه خانواده ی خودشم خیلی اذیتش میکردن همیشه مراقب لیونسو بود تا همین الان...حالا چرا مراقبش بود؟ از یه طرف دوستش داشت...از یطرف میدونست که اقای پارک میخواد لیونسو رو بکشه...و چتدباری هم اقدام کرده بود که جونگ کوک سپر لیونسو شده بودو خودش اسیب دیده بود...(بچممم)
اره دیگه همین دوزتان
۲۵.۱k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.