من رو ببخش 💔
من رو ببخش 💔
مدتی بعد
دکتر : آقای پارک جیمین
جیمین : بله آقای دکتر (با نگرانی)
دکتر : میتونید برید همسرتون رو ببینید
جیمین میره داخل و آروم میشینه کنار ا.ت
ا.ت سرش رو سمت جیمین میاره،
جیمین : ا.ت من رو ببخش ما زندگیمون رو از اول میسازیم قول میدم
ا.ت : الان یادت افتاده؟ اون موقع که از خونه بیرونم کردی هم به این فکر کردی؟.
جیمین: اما
ا.ت : برو بیرون (با داد)
جیمین اومد بیرون و رو زانو هاش نشست و شروع به گریه کردن کرد
مدتی بعد
دکتر : آقای پارک جیمین
جیمین : بله آقای دکتر (با نگرانی)
دکتر : میتونید برید همسرتون رو ببینید
جیمین میره داخل و آروم میشینه کنار ا.ت
ا.ت سرش رو سمت جیمین میاره،
جیمین : ا.ت من رو ببخش ما زندگیمون رو از اول میسازیم قول میدم
ا.ت : الان یادت افتاده؟ اون موقع که از خونه بیرونم کردی هم به این فکر کردی؟.
جیمین: اما
ا.ت : برو بیرون (با داد)
جیمین اومد بیرون و رو زانو هاش نشست و شروع به گریه کردن کرد
۸۸
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.