من خیانت نکردم پارت ۷

-وایسا
بهش محل ندادم خواستم برم که بازومو گرفت
-مگه نمیگم وایسا
_ولم کن

-امشب باید یه درسی بهت بدم
_هااااا یعننی چییی ( با لکنت )
منظورشو فهمیدم ولی خودمو زدم به اون راه

-بیا خودت میفهمی
_من باید برم
😠😠😡😡-


-بهت میگم بیا
دستمو کشید با خودش برد میخواستم داد بزنم ولی دستی که روی دهنم بود مانع برای انجامش میشد

منو به زور سوار ماشینش کرد

_لطفا ولم کن بزار برم لطفاً ما رابطمون خیلی وقته تموم شده ولممم
-خفه شو
_للطفااا هق هق خواهش میکنم
-اینجوری نمیشه

ماشینو برد یجای خلوت پارک کرد

دستشو برد سمت داشتبرد ، درشو باز کرد یه چسب نواری از توش دراورد ..... چسبو با دندونش پاره کرد خواست بزنه روی لبم که


-اوو ببین لبای خوشگلتو چیکار کردم اوووه اووه قرار امشب بدتر بشه بیبی گرل


_به من نگو بیبی گرل

-اه خستم کردی 😒
بعد چسبو زد رو لبمم چسبه خیلی محکم بود و لبمم خیلی درد میکرد

پنچ دیقس که تو ماشینیم

کلا تو این فکر بودم که امشب چیکارم می خواد بکنه من اصلاً دوست نداشتم که کسی به بدنم دست بزنه مخصوصا کسی که ازش متنفرم

آنقدر تو فکر بودم که اصلاً متوجه نشدم که فلیکس بغلم کرده و داره میبرتم کلاب

وقتی متوجه شدم زدم به سینش که ولم کنه ولی اصلا عین خیالشم نبود
&بله، بفرمایید
-یه اتاق
&برای چند ساعت
-تا فردا صبح
&اما
-لطفا
&چشم فقط هزینش خیلی زیاد میشه
-مهم نیست الان باید پرداخت کنم
&فرقی نداره
-چند میشه

.......&
-بفرمائید