عشق یا قتل ادامه پارت ۱۱
پ ۱۱ ق ۲ : اونا در حال حرف زدن بودن ک از یکی اون کیسه ها یه چیزی رو دیدم .... نه اون درست نبود اشتباه بود .... یعنی تقلبی بود برگشتم طرف جونگ کوک
جونگ کوک ... خوبه من گرونه رو بر میدارم
- انتخاب خوبیه!
بلافاصه گفتم
+ نه !
جونگ کوک...چرا!
+ تقلبیه
جونگ کوک ...چی؟
اون یارو هم داشت عقب عقب میرفت ک جونگ کوک اسلحه اش رو کشید و یه گلوله تو سر یارو رئیسشون خالی کرد ..... خونش پاشید رو صورتم سریع دستمو گرفت و برد پشت ماشین و در گیری به وجود اومد
جونگ کوک ... کسافت آشغال.... دوباره همون گوه همیشگی رو خورد .... خوبه این بار پولا رو ندادم بهش
جونگ کوک در حالی ک داشت به طرف اونا تیر شلیک میکرد متوجه منی ک خودمو بغل کرده بودم شد ولی گفت...
جونگ کوک ... ا/ت اون کلتت رو در بیار و شلیک کن!
نشنیده گرفتم نمیتونستم باور کنم دارم همچین صداهایی رو میشنوم.... قبلا تو معامله ها وقتی در گیری میشد فرار میکردم هیچ وقت تیری به کسی شلیک نکردم ..... فقط برای ترسوندن ازش استفاده میکنم نه برای اینکه کسی رو بکشم
جونگ کوک... ا/ت با تو ام هاااااا ا/تتتتت !!!!!!!
دستمو گرفت وحشیانه از سرم جدا کرد و کشید پایین چشمام و باز کردم و بهش نگاه کردم
جونگ کوک .. گفتم کلتتو در بیار و شلیک کن!!
جونگ کوک ... خوبه من گرونه رو بر میدارم
- انتخاب خوبیه!
بلافاصه گفتم
+ نه !
جونگ کوک...چرا!
+ تقلبیه
جونگ کوک ...چی؟
اون یارو هم داشت عقب عقب میرفت ک جونگ کوک اسلحه اش رو کشید و یه گلوله تو سر یارو رئیسشون خالی کرد ..... خونش پاشید رو صورتم سریع دستمو گرفت و برد پشت ماشین و در گیری به وجود اومد
جونگ کوک ... کسافت آشغال.... دوباره همون گوه همیشگی رو خورد .... خوبه این بار پولا رو ندادم بهش
جونگ کوک در حالی ک داشت به طرف اونا تیر شلیک میکرد متوجه منی ک خودمو بغل کرده بودم شد ولی گفت...
جونگ کوک ... ا/ت اون کلتت رو در بیار و شلیک کن!
نشنیده گرفتم نمیتونستم باور کنم دارم همچین صداهایی رو میشنوم.... قبلا تو معامله ها وقتی در گیری میشد فرار میکردم هیچ وقت تیری به کسی شلیک نکردم ..... فقط برای ترسوندن ازش استفاده میکنم نه برای اینکه کسی رو بکشم
جونگ کوک... ا/ت با تو ام هاااااا ا/تتتتت !!!!!!!
دستمو گرفت وحشیانه از سرم جدا کرد و کشید پایین چشمام و باز کردم و بهش نگاه کردم
جونگ کوک .. گفتم کلتتو در بیار و شلیک کن!!
۱۲۴.۴k
۱۷ تیر ۱۴۰۰