رز های وحشی 🇰🇷 « پارت پانزدهم»
_ چی ؟چرا پس من نمی دونم ؟ چرا هیچی به من نگفته ؟
_ چیزه اون گفت شاید بخاطر رفتن او به دبیرستان نروی ☺️
_ شماره چیزی نداده تا من بهش زنگ بزنم 📱
سانگ جان مانند پیام بازرگانی وسط حرف زدن این دو تا پرید : اوهه ولش کنین ، شما دو تا پرستار یک نفر از شما به خانم کوچولوی ما برس و دیگری به دست رفیق من
هانسونجون با چهره ای متعجب به سانگ جان گفت: مگه من چیکار شدم ¿¿¿
_ یه نگاهی به دستت بنداز ،،سرم هایی که کندی بد کنده شده و بخاطر همین از دستت خون میاد🩹
هان سون جون تا نگاه به دستش انداخت . دید که ازش خون میاد ... واقعا اخلاقش مثل بچه ها بود . هان سون جون روی یک از صندلی نشست تا به زخمش رسیدگی شود 🤕 اما وقتی یکی از پرستار ها گفت : بیا به اتاق خودت تا هم استراحت کنی..
هان سون جون خیلی دلش می خواست کمی بیشتر در کنار جیان سون باشد اما ناچار رفت .😶 پرستار به زخم او رسیدگی کرد و گفت چیز خاصی پیش نیامده است ولی به وسیله ای احتیاج داشتی این دکمه را فشار بده یکی از از پرستار ها بهت سر می زند
_ چیزه اون گفت شاید بخاطر رفتن او به دبیرستان نروی ☺️
_ شماره چیزی نداده تا من بهش زنگ بزنم 📱
سانگ جان مانند پیام بازرگانی وسط حرف زدن این دو تا پرید : اوهه ولش کنین ، شما دو تا پرستار یک نفر از شما به خانم کوچولوی ما برس و دیگری به دست رفیق من
هانسونجون با چهره ای متعجب به سانگ جان گفت: مگه من چیکار شدم ¿¿¿
_ یه نگاهی به دستت بنداز ،،سرم هایی که کندی بد کنده شده و بخاطر همین از دستت خون میاد🩹
هان سون جون تا نگاه به دستش انداخت . دید که ازش خون میاد ... واقعا اخلاقش مثل بچه ها بود . هان سون جون روی یک از صندلی نشست تا به زخمش رسیدگی شود 🤕 اما وقتی یکی از پرستار ها گفت : بیا به اتاق خودت تا هم استراحت کنی..
هان سون جون خیلی دلش می خواست کمی بیشتر در کنار جیان سون باشد اما ناچار رفت .😶 پرستار به زخم او رسیدگی کرد و گفت چیز خاصی پیش نیامده است ولی به وسیله ای احتیاج داشتی این دکمه را فشار بده یکی از از پرستار ها بهت سر می زند
۱.۸k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.