عشق غرق در نفرت پارت ۳
توجهی نکرد بهش
جئون اومد…عصبی کنار دختر نشست
ا.ت: چیزی شده؟
جئون:نمیتونیم بریم ویلا…باید بریم خونه خودمون
(ما هم خر ک فکر کردیم راست میگی👍🏼)
ا.ت:الان به خاطر این عصبی شدی؟(خنده)
جئون:واست سوپرایز داشتم(بم)
ا.ت:مگه مهمه؟کافیه با هم باشیم نه؟
جئون:مثل اینکه خیلی دلت میخوادا؟(پوزخند)
ا.ت:بی ادب
ب ا.ت:ا.ت میتونیم باهم صحبت کنیم؟
ا.ت:باشه بابا گوش میدم
ب ا.ت:تنها…لطفا
جئون:عام…من میرم پیش بقیه
ب ا.ت:ببین میدونم هیچوقت بهم نزدیک نبودیم ک بخوام بیام باهات در مورد همچین موضوعی حرف بزنم
ا.ت:بله میشنوم
ب ا.ت:درمورد جئون همسرت
نزار امشب باهات رابطه داشته باشه
ا.ت:چی؟شما متوجه ای چی میگی؟چرا باید حرف کسی که میخواست بهم تجaوز کنه رو گوش بدم؟
ب ا.ت:اره اره میدونم حق داری ولی…
ا.ت:نمیخوام چیزی بشنوم!
________
اسلاید دو لباس عروس ا.ت
جئون اومد…عصبی کنار دختر نشست
ا.ت: چیزی شده؟
جئون:نمیتونیم بریم ویلا…باید بریم خونه خودمون
(ما هم خر ک فکر کردیم راست میگی👍🏼)
ا.ت:الان به خاطر این عصبی شدی؟(خنده)
جئون:واست سوپرایز داشتم(بم)
ا.ت:مگه مهمه؟کافیه با هم باشیم نه؟
جئون:مثل اینکه خیلی دلت میخوادا؟(پوزخند)
ا.ت:بی ادب
ب ا.ت:ا.ت میتونیم باهم صحبت کنیم؟
ا.ت:باشه بابا گوش میدم
ب ا.ت:تنها…لطفا
جئون:عام…من میرم پیش بقیه
ب ا.ت:ببین میدونم هیچوقت بهم نزدیک نبودیم ک بخوام بیام باهات در مورد همچین موضوعی حرف بزنم
ا.ت:بله میشنوم
ب ا.ت:درمورد جئون همسرت
نزار امشب باهات رابطه داشته باشه
ا.ت:چی؟شما متوجه ای چی میگی؟چرا باید حرف کسی که میخواست بهم تجaوز کنه رو گوش بدم؟
ب ا.ت:اره اره میدونم حق داری ولی…
ا.ت:نمیخوام چیزی بشنوم!
________
اسلاید دو لباس عروس ا.ت
۳.۳k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.