مرسی که رفتی پارت 13
مرسی که رفتی پارت 13
محمد بیهوش افتاده بود رو زمین محمد ناراحتی قلبی داشت خیلی ترسیدم رفتم زود پیشش
+عشقم محمد پاشو تورو خدا
زود به اورژانس زنگ زدم و اومدن محمد رو بردن به داداشم زنگ زدم و گفتم اونا هم اومدن بیمارستان دکتر همشون میرفتن تو اتاق چش بود اخه اینا چرا هی میرن یه دکتر اومد بیرون با ناراحتی سرشو انداخت پایین سریع رفتم جلوش
+دکتر چیشده محمدم خوبه
دکتر:تسلیت میگم غم اخرتون باشه
رفت یعنی چی اخه یعنی محمد من رفت عشقم رفت واسه همیشه نه نه امکان نداشت محمد منو ول نمیکنه سریع رفتم تو اتاق
+محمد محمد پاشو پاشو دیگه لوس نشو پاشو قربونت برم پاشو قهری باهام عشقم پاشو دورت بگردم مگه نمیگفتی ولم نمیکنی مگه نمیگفتی دوس نداری اشکو ببینی پاشو ببین خانومت داره گریه میکنه پاشو قول میدم اذیتت نکنم
امیر منو به زور اومد برد بیرون
+امیر محمد باهام قهره فکر کنم واسه اینکه قبلا با بالشت میزدمش امیر برو بهش بگو شوخی میکردم بگو پاشه ببینه مریمش داره میمیره ببینه خانومش داره دیوونه میشه
امیر:فدات بشم اون دیگه رفته
امیر رو هل دادم و داد زدم
+اون نرفته اون هیجا نرفته بفهم چی میگی😡😡😡
امیر بدون حرف دیگه ایی بغلم کرد صبح واسه خاکسپاری داشتم دیوونه میشدم دیگه قبول کرده بودم واقعا ولم کرده خواستم واسه اخرین بار برم ببینمش رفتم تو سردخونه بهشت زهرا پیشش
+عشقم واقعا رفتی مگه نگفتی همیشه پشتمی چیشد زود جا زدی محمد منم زود میام پیشت قول میدم
دستشو گرفتم و بوسیدم یهو احساس کردم یکی دستمو فشار داد ولی گفتم توهمی شدم اومدم بیرون علی داداش محمد و عموم رفتن واسه اخرین بار ببیننش یهو علی با داد اومد بیرون
بابای من:چیشدههه
علی:
.....
ادامش پارت بعد
محمد بیهوش افتاده بود رو زمین محمد ناراحتی قلبی داشت خیلی ترسیدم رفتم زود پیشش
+عشقم محمد پاشو تورو خدا
زود به اورژانس زنگ زدم و اومدن محمد رو بردن به داداشم زنگ زدم و گفتم اونا هم اومدن بیمارستان دکتر همشون میرفتن تو اتاق چش بود اخه اینا چرا هی میرن یه دکتر اومد بیرون با ناراحتی سرشو انداخت پایین سریع رفتم جلوش
+دکتر چیشده محمدم خوبه
دکتر:تسلیت میگم غم اخرتون باشه
رفت یعنی چی اخه یعنی محمد من رفت عشقم رفت واسه همیشه نه نه امکان نداشت محمد منو ول نمیکنه سریع رفتم تو اتاق
+محمد محمد پاشو پاشو دیگه لوس نشو پاشو قربونت برم پاشو قهری باهام عشقم پاشو دورت بگردم مگه نمیگفتی ولم نمیکنی مگه نمیگفتی دوس نداری اشکو ببینی پاشو ببین خانومت داره گریه میکنه پاشو قول میدم اذیتت نکنم
امیر منو به زور اومد برد بیرون
+امیر محمد باهام قهره فکر کنم واسه اینکه قبلا با بالشت میزدمش امیر برو بهش بگو شوخی میکردم بگو پاشه ببینه مریمش داره میمیره ببینه خانومش داره دیوونه میشه
امیر:فدات بشم اون دیگه رفته
امیر رو هل دادم و داد زدم
+اون نرفته اون هیجا نرفته بفهم چی میگی😡😡😡
امیر بدون حرف دیگه ایی بغلم کرد صبح واسه خاکسپاری داشتم دیوونه میشدم دیگه قبول کرده بودم واقعا ولم کرده خواستم واسه اخرین بار برم ببینمش رفتم تو سردخونه بهشت زهرا پیشش
+عشقم واقعا رفتی مگه نگفتی همیشه پشتمی چیشد زود جا زدی محمد منم زود میام پیشت قول میدم
دستشو گرفتم و بوسیدم یهو احساس کردم یکی دستمو فشار داد ولی گفتم توهمی شدم اومدم بیرون علی داداش محمد و عموم رفتن واسه اخرین بار ببیننش یهو علی با داد اومد بیرون
بابای من:چیشدههه
علی:
.....
ادامش پارت بعد
۱۱.۶k
۰۳ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.