(نفرت نا تمام)Part.21 فصل²
ا/ت*ویو
رفتیم پارک ابی خیلی خیلی خوش گذشت.
چون که من عاشق.
اب هستم واقعا.
کی هست که عاشق اب نباشه.
اونم پارک ابی.
جیمین*ویو
برگشتیم خونه.
بچه هم گرفتیم.
رسیدیم خونه.
بچه رو خوابوندم.
و بعد با ا/ت رفتم واسه اتاق.
که یهو یک نفر.
با شماره ناشناس.
بهم زنگ زد.
جواب دادم
شماره ناشناس:من پسرعموی ا/تم
جیمین:چی میخوای مرتیکه
شماره ناشناس:هیچی میخوام بگم که بابای ا/ت زنده هست
همون لحظه رفتم از اتاق بیرون گفتم
جیمین:تو از کجا فهمیدی
شماره ناشناس:من حتی اون ادمی که به تو شلیک میخواست بکنه رو فرستادم یعنی از طرف من بود.
جیمین:اشغال میکشمت اگه گیرت بیارم یه جا همون جا قبرت میکنم دیگه هم به من زنگ نزن
شماره ناشناس:خب خب باشه ببینیم توی این بازی کثیف چه اتفاقی میوفته
جیمین:قبر تو
بعدش قط کردم
پایان
رفتیم پارک ابی خیلی خیلی خوش گذشت.
چون که من عاشق.
اب هستم واقعا.
کی هست که عاشق اب نباشه.
اونم پارک ابی.
جیمین*ویو
برگشتیم خونه.
بچه هم گرفتیم.
رسیدیم خونه.
بچه رو خوابوندم.
و بعد با ا/ت رفتم واسه اتاق.
که یهو یک نفر.
با شماره ناشناس.
بهم زنگ زد.
جواب دادم
شماره ناشناس:من پسرعموی ا/تم
جیمین:چی میخوای مرتیکه
شماره ناشناس:هیچی میخوام بگم که بابای ا/ت زنده هست
همون لحظه رفتم از اتاق بیرون گفتم
جیمین:تو از کجا فهمیدی
شماره ناشناس:من حتی اون ادمی که به تو شلیک میخواست بکنه رو فرستادم یعنی از طرف من بود.
جیمین:اشغال میکشمت اگه گیرت بیارم یه جا همون جا قبرت میکنم دیگه هم به من زنگ نزن
شماره ناشناس:خب خب باشه ببینیم توی این بازی کثیف چه اتفاقی میوفته
جیمین:قبر تو
بعدش قط کردم
پایان
۱۰.۹k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.