Part:6
Part:6
ا.ت ویو*
به بهونه دسشویی پاشدم از اتاق زدم بیرون عرررررر وایسا دختر چته تو باید رو انتقامم تمرکز داشته باشم این فکرارو از سرت بنداز بیرون رفتم دسشویی..
کوک ویو*
رو تخت دراز کشیدم وای خاک تو سرم اگه شنیده باشه که چی گفتم فک میکنه من...
در باز شد*
سریع خودمو زدم به خاب
ا.ت: عام رئیس خابیدید؟
کوک:...(سکوت)
ا.ت ویو*
داشتم میرفتم تو که یهو پام پیچ خورد همینکه داشتم میوفتادم چشمامو بستم که قبل از اینکه بخورم زمین دست کسی دور کمرم حلقه شد
کوک: ح...حالت خوبه؟
ا.ت: ا....اره...خ...خوب.....چیز.....م....مرسی(لکنت گرفت)
کوک: چرا حواست نیست ها
تو چشماش زل زده بودم مثل دریا بود آدم توش غرق میشد فاصله صورتامون شده بود یک اینچ هول شد خاست از بغلم درباید که افتاد زمین
ا.ت: آخ....(دردش گرفت)
کوک: چیزیت شد(نگران)
ا.ت: نه نه خوبم(بلند شد) بهتره دیگه بریم بخابیم
کوک: اره دیر وقته
هردوتامون رو تخت دراز کشیدیمو خابیدیم....
ا.ت ویو*
به بهونه دسشویی پاشدم از اتاق زدم بیرون عرررررر وایسا دختر چته تو باید رو انتقامم تمرکز داشته باشم این فکرارو از سرت بنداز بیرون رفتم دسشویی..
کوک ویو*
رو تخت دراز کشیدم وای خاک تو سرم اگه شنیده باشه که چی گفتم فک میکنه من...
در باز شد*
سریع خودمو زدم به خاب
ا.ت: عام رئیس خابیدید؟
کوک:...(سکوت)
ا.ت ویو*
داشتم میرفتم تو که یهو پام پیچ خورد همینکه داشتم میوفتادم چشمامو بستم که قبل از اینکه بخورم زمین دست کسی دور کمرم حلقه شد
کوک: ح...حالت خوبه؟
ا.ت: ا....اره...خ...خوب.....چیز.....م....مرسی(لکنت گرفت)
کوک: چرا حواست نیست ها
تو چشماش زل زده بودم مثل دریا بود آدم توش غرق میشد فاصله صورتامون شده بود یک اینچ هول شد خاست از بغلم درباید که افتاد زمین
ا.ت: آخ....(دردش گرفت)
کوک: چیزیت شد(نگران)
ا.ت: نه نه خوبم(بلند شد) بهتره دیگه بریم بخابیم
کوک: اره دیر وقته
هردوتامون رو تخت دراز کشیدیمو خابیدیم....
۱.۶k
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.