پروانه ی مشکی پارت 𝟒

(ا/ت)
تو خواب بودم همه جام درد میکرد حالم بد بود قلبم درد میکرد وقتی چشمام رو باز کردم همه جا تاریک بود پا شدم رفتم سرویس بعدش رفتم اتاق بابام ولی اونجا نبود خواستم برم اتاق خودم که یهو یکی اسمم رو صدا کرد
+ا/ت عع بیدار شدی
-ها چی اره
+حالت خوبه
-اره
+تازه از فردا میای مدرسه ی من
-باش
+ناراحت نباش همه چی درست میشه
-باش
رفتم اتاقم که اجوما امد
*سلام دخترم پاشو بیا شام بخورم بعد بخواب
-سیرم اجوما
*نه عزیزم بیا بخور گشنه که نمیخوابن
-باش الان میام
لباسم رو مرتب کرد و پشت سر اجوما راه افتادم
رفتم سر میز هیچ کس جز من و اجوما و کوک نبود
-کوک بابام کجاست
+سرکار کار داره امشب نمیاد ( با دهن پر)
- باش
داشتم لا غذام ور میرفتم که اجوما گفت
*دخترم بخور دیگه
-واقعا سیرم دستت درد نکنه
*باش
رفتم اتاقم و خوابیدم
(𝟕صبح)
+ا/ت پاشو
-ولم کن خوابم میاد
+چه خوابی باشو باید 𝟖 مدرسه باشیم
-چی چه مدرسه ای
+(زد تو سرش)مدرسه دیگه دیشب بهت گفتم
-اها اوکی برو بیرون الان میام
کوک رفت بیرون و منم اماده شدم و رفتم پیشش
-ابن لباس مدرسس دیگه
+اره
-چقدر تخمی حالا بیا بریم
یه کت کوتاه مشکی برداشتم و رفتم
...........