پارت ۱۳
پارت ۱۳
ات: چیشده
ته: دلم برات تنگ شده
ات: خب من که اینجام پس چر.... هوی عوضی چشماتو درویش کنننن منحرفف
ته: خب مگه چیه میخوام با دوست دخترم خوش بگذرونم خببب تورو خدااا
ات: ببین ته من جدی امشب اصلا حوصله ندارم نمیتونم همکاری کنم توهم اذیت میشی پس بزار برای فردا قول میدم فردا انجامش بدیم
ته: باشه اما قول دادیا؟
ات: باشه باشه قول میدم باشه خرس عسلیم؟
ته: باشه شکلاتم
ات: خب دیگه بخوابیم چون خیلی خوابم میاد
ته: حداقل میتونم بغلت کنم دیگه؟
ات: معلومه عزیزم
ته: آخ جوننن (مثلا مافیاس ایشش ته: الورا جون شما ادامشو بنویس خب ؟ الورا: حال ندارم خبببب ته: خجالت بکش یه هفته مسافرت بودی ننوشتی تازه غر هم میزنی؟ الورا: منو بگو نشستم توی این یه هفته منتظر بودم بیام خونه تا عکسای جناب رو ببینم که چی دلم تنگ شده ته: خب معلومه بایدم دل تنگ شی الورا: تو یکی برای ما سوکجین نشو تورو خدا ته : ایششش )
الورا: ات و ته توی بغل هم خوابیدن
ویو دونگ مین
خیلی وقته از ات خبر نداشتم تحقیق کردم دیدم با اون پسره توی المانه پس آدم فرستادم تا برن بیارنش و با پسر عموش لینو ازدواج کنه
تق تق
دونگ مین: بیا تو
منشی: قربان ما داریم حرکت میکنیم تا بریم امر دیگه ای ندارین؟
دونگ مین: فقط میخوام اتو صحیح و سالم بیاریدش اینجا
منشی: چشم قربان نگران نباشید
منشی رفت ساره اومد
ساره: عزیزم.....
خب این از سه پارت امروز بچه ها الان عکس نقش هارو میزارم و اینکه لینو همون لینو استری کیدزه نقش منفی نداره اتفاقا نقش خوبی توی فیک داره دختر خاله ته هم قراره بیاد توی فیک به اسم لونا اونم نقش خوبی داره و قصد کمک داره تا ات و ته رو به هم برسونه خب این پارت شرط داره اگه برسونید الان از کوک مینویسم
۱۰لایک
۹ کامنت
ات: چیشده
ته: دلم برات تنگ شده
ات: خب من که اینجام پس چر.... هوی عوضی چشماتو درویش کنننن منحرفف
ته: خب مگه چیه میخوام با دوست دخترم خوش بگذرونم خببب تورو خدااا
ات: ببین ته من جدی امشب اصلا حوصله ندارم نمیتونم همکاری کنم توهم اذیت میشی پس بزار برای فردا قول میدم فردا انجامش بدیم
ته: باشه اما قول دادیا؟
ات: باشه باشه قول میدم باشه خرس عسلیم؟
ته: باشه شکلاتم
ات: خب دیگه بخوابیم چون خیلی خوابم میاد
ته: حداقل میتونم بغلت کنم دیگه؟
ات: معلومه عزیزم
ته: آخ جوننن (مثلا مافیاس ایشش ته: الورا جون شما ادامشو بنویس خب ؟ الورا: حال ندارم خبببب ته: خجالت بکش یه هفته مسافرت بودی ننوشتی تازه غر هم میزنی؟ الورا: منو بگو نشستم توی این یه هفته منتظر بودم بیام خونه تا عکسای جناب رو ببینم که چی دلم تنگ شده ته: خب معلومه بایدم دل تنگ شی الورا: تو یکی برای ما سوکجین نشو تورو خدا ته : ایششش )
الورا: ات و ته توی بغل هم خوابیدن
ویو دونگ مین
خیلی وقته از ات خبر نداشتم تحقیق کردم دیدم با اون پسره توی المانه پس آدم فرستادم تا برن بیارنش و با پسر عموش لینو ازدواج کنه
تق تق
دونگ مین: بیا تو
منشی: قربان ما داریم حرکت میکنیم تا بریم امر دیگه ای ندارین؟
دونگ مین: فقط میخوام اتو صحیح و سالم بیاریدش اینجا
منشی: چشم قربان نگران نباشید
منشی رفت ساره اومد
ساره: عزیزم.....
خب این از سه پارت امروز بچه ها الان عکس نقش هارو میزارم و اینکه لینو همون لینو استری کیدزه نقش منفی نداره اتفاقا نقش خوبی توی فیک داره دختر خاله ته هم قراره بیاد توی فیک به اسم لونا اونم نقش خوبی داره و قصد کمک داره تا ات و ته رو به هم برسونه خب این پارت شرط داره اگه برسونید الان از کوک مینویسم
۱۰لایک
۹ کامنت
۱۲.۷k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.