زیبای من۷
امیدوارم کم نشع
( کوک؛
ته✓ میونگ☆جونگ اون♡)
؛ عههه تو همون دی جیه توی بار نیستی
✓خودمم توهم همونی که همیشه میز بغلم میشینی نه
؛ اره خودمم، مایل به اشنایی
✓اره حتما
؛ اسمت سنت
✓۲۲ تهیونگ
؛ کوک ۲۲(۲۲گفته بودم یا ۲۳)
✓اوو من یه خواهر از خودم کوچیکتر دارم اونجاست
؛ منم یه برادر از خودم کوچیکتر دارم ولی ابجیت مثل خودت خوشگله ها🤣
✓🙃🤣
؛ جونگ اون
♡هاا
؛ بیا برو را خواهر تهیونگ اشنا شووووووووو🤣🤣🤣شاید اژ سینگلی دراومدی
♡پوکر فیس و گفت هروقت تو در اومدی منم در میام
؛ کوک و ته پاره از خنده
♡گگگگگ
☆ولشون کن بابا اینا اسکلن خوبه کلا ۲ سال بزرگترین ازمون
✓میونگ مگه میدونی جونگ اون چند سالشه؟ 😳
؛ 😳
☆بله🤣
♡🤣
☆خوب واقعیتش من و جونگ اون...... دوساله با همیمم
کوک و ته بهم نگاه کردن با قیافه🥹😳
؛ هعی سینگل به گور موندیم ایناهم رل زدن ما هنوز رل نزدیم هعی
دوماه بعد ته و کوک در کافه
✓خوب نظرت چیه...
؛ هوم
✓ماهم باهم....
؛ رل بزنیم
✓اره
؛ حله
(نکته این فقط فیکهههههه خود اعضا نیستند و یچیز اینجا من دوماه بعد رو شما فک کنین خیلی باهم خوب شدنن)
کوک بلند شد و دست تهیونگ رو گرفت و از کافه رفتند بیرون و رفتن پارک
✓کوک من واقعا دوست دارم🥹
؛ منم بیبی کوچولوم
✓😳 بیبی
؛ اره و لب تهیونگ رو بوسید حیح
ته هم همراهیش کرد و
؛......
خمارییییی🤣چطور بود دستم شکست
( کوک؛
ته✓ میونگ☆جونگ اون♡)
؛ عههه تو همون دی جیه توی بار نیستی
✓خودمم توهم همونی که همیشه میز بغلم میشینی نه
؛ اره خودمم، مایل به اشنایی
✓اره حتما
؛ اسمت سنت
✓۲۲ تهیونگ
؛ کوک ۲۲(۲۲گفته بودم یا ۲۳)
✓اوو من یه خواهر از خودم کوچیکتر دارم اونجاست
؛ منم یه برادر از خودم کوچیکتر دارم ولی ابجیت مثل خودت خوشگله ها🤣
✓🙃🤣
؛ جونگ اون
♡هاا
؛ بیا برو را خواهر تهیونگ اشنا شووووووووو🤣🤣🤣شاید اژ سینگلی دراومدی
♡پوکر فیس و گفت هروقت تو در اومدی منم در میام
؛ کوک و ته پاره از خنده
♡گگگگگ
☆ولشون کن بابا اینا اسکلن خوبه کلا ۲ سال بزرگترین ازمون
✓میونگ مگه میدونی جونگ اون چند سالشه؟ 😳
؛ 😳
☆بله🤣
♡🤣
☆خوب واقعیتش من و جونگ اون...... دوساله با همیمم
کوک و ته بهم نگاه کردن با قیافه🥹😳
؛ هعی سینگل به گور موندیم ایناهم رل زدن ما هنوز رل نزدیم هعی
دوماه بعد ته و کوک در کافه
✓خوب نظرت چیه...
؛ هوم
✓ماهم باهم....
؛ رل بزنیم
✓اره
؛ حله
(نکته این فقط فیکهههههه خود اعضا نیستند و یچیز اینجا من دوماه بعد رو شما فک کنین خیلی باهم خوب شدنن)
کوک بلند شد و دست تهیونگ رو گرفت و از کافه رفتند بیرون و رفتن پارک
✓کوک من واقعا دوست دارم🥹
؛ منم بیبی کوچولوم
✓😳 بیبی
؛ اره و لب تهیونگ رو بوسید حیح
ته هم همراهیش کرد و
؛......
خمارییییی🤣چطور بود دستم شکست
۲.۷k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.