بار دیگر عشق پارت ۴
ا.ت : وقتی از دفتر رییس اومدم بیرون دیدم که بدبختی کمد جیهوپ هم بقل کمد منه و بدتر این بود که اون تو کمد داشت وسایلش رو میزاشت و من میخواستم از کمدم چیزی بردارم
آروم و بی سروصدا رفتم و در کمدم رو باز کردم
جیهوپ : اسمت چیه
ا.ت : به تو چه آخه
جیهوپ بعداً میفهمم
ا.ت : 😑😑😑
جیهوپ : چقدر این دختر جذابه
نمیدونه که میخوام امروز باهاش چیکار کنم 🙂🙂
چند ساعت بعد :
ا.ت : نشسته بودم داشتم با نینا راجب حقوق اینا حرف میزدم که دیدم جیهوپ برای قهوه آورد
شک کردم اما گفتم چیه دیگه ی قهوه است دیگه و خوردم
ساعت ۹ شب :
ا.ت : آخ آخ سرم من کجام اینجا کجاست ؟؟؟
چرا تو ی اتاقم ؟؟؟
محکم دویدم و محکم دستم رو میکبوندم
که دیدم در باز شد ...
ادامه پارت بعد خوشملا 😁😁😁😁
آروم و بی سروصدا رفتم و در کمدم رو باز کردم
جیهوپ : اسمت چیه
ا.ت : به تو چه آخه
جیهوپ بعداً میفهمم
ا.ت : 😑😑😑
جیهوپ : چقدر این دختر جذابه
نمیدونه که میخوام امروز باهاش چیکار کنم 🙂🙂
چند ساعت بعد :
ا.ت : نشسته بودم داشتم با نینا راجب حقوق اینا حرف میزدم که دیدم جیهوپ برای قهوه آورد
شک کردم اما گفتم چیه دیگه ی قهوه است دیگه و خوردم
ساعت ۹ شب :
ا.ت : آخ آخ سرم من کجام اینجا کجاست ؟؟؟
چرا تو ی اتاقم ؟؟؟
محکم دویدم و محکم دستم رو میکبوندم
که دیدم در باز شد ...
ادامه پارت بعد خوشملا 😁😁😁😁
۸۲۴
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.