(نفرت نا تمام)Part.11 فصل²
جیمین*ویو
با تمام عجله ام دارم میرم.
خونه ی من و ا/ت.
نمیدونم اصلا الان خودکشی کرده.
یانه.
ا/ت*ویو
رسیدم به خونه ی من و جیمین.
میخوام برم سر بالکن و خودم رو بندازم.
اینم پایان زندگی من بود.
ایب نداره اون دنیایی هم ووجود داره.
دارم میرم.
الان سر روی پله ها هستم.
تا بالکن 2طبقه مونده.
یعنی فقط انقدر دیگه.
من میمیرم.
جیمین*ویو
فقط ۳۰ثانیه مونده تا برسم شاید کمتر.
۲۰ثانیه بعد.
با عجله تمام رفتم.
شاید ۳۰ ثانیه هم طول نکشید.
توی حیاط بودم.
خداروشکر ا/ت اونجا نبود.
رفتم طبقه اخر.
باعجله تمام دارم میرم.
رسیدم به طبقه اخر.
دیدم ا/ت اونجاست.
میخواست خودش رو بندازه........
ا/ت*ویو
داشتم خودم رو مینداختم.
که یهو.
یکی من و از پشت بغل کرد.
برگشتم.
دیدم جیمین هستش.
چی
جیمین:من زدم ا/ت
ا/ت:تو رویایی واقعی نیستی از اینجا برو
جیمین:ا/ت من واقعی هستم
ا/ت:یعنی تو جیمین هستی(جیمین رو سفت بغل کرد باگریه)
جیمین:ا/ت خیلی دوست دارم.
ا/ت:منم جیمین بیا از اینجا بریم.
جیمین:بریم عشقم.
پایان
با تمام عجله ام دارم میرم.
خونه ی من و ا/ت.
نمیدونم اصلا الان خودکشی کرده.
یانه.
ا/ت*ویو
رسیدم به خونه ی من و جیمین.
میخوام برم سر بالکن و خودم رو بندازم.
اینم پایان زندگی من بود.
ایب نداره اون دنیایی هم ووجود داره.
دارم میرم.
الان سر روی پله ها هستم.
تا بالکن 2طبقه مونده.
یعنی فقط انقدر دیگه.
من میمیرم.
جیمین*ویو
فقط ۳۰ثانیه مونده تا برسم شاید کمتر.
۲۰ثانیه بعد.
با عجله تمام رفتم.
شاید ۳۰ ثانیه هم طول نکشید.
توی حیاط بودم.
خداروشکر ا/ت اونجا نبود.
رفتم طبقه اخر.
باعجله تمام دارم میرم.
رسیدم به طبقه اخر.
دیدم ا/ت اونجاست.
میخواست خودش رو بندازه........
ا/ت*ویو
داشتم خودم رو مینداختم.
که یهو.
یکی من و از پشت بغل کرد.
برگشتم.
دیدم جیمین هستش.
چی
جیمین:من زدم ا/ت
ا/ت:تو رویایی واقعی نیستی از اینجا برو
جیمین:ا/ت من واقعی هستم
ا/ت:یعنی تو جیمین هستی(جیمین رو سفت بغل کرد باگریه)
جیمین:ا/ت خیلی دوست دارم.
ا/ت:منم جیمین بیا از اینجا بریم.
جیمین:بریم عشقم.
پایان
۲۶.۳k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.