سناریو درخواستی :)
وقتی که دعوا کردین و فرداش مسموم شدی:
نامی☆: (سریع میبرتت بیمارستان و همش توی بیمارستان ازت عذرخواهی میکنه و بینهایت پشیمونه)
جین☆:(خندهی شیشه پاکنی)هع ا.تتت پاشو دیگه، فیلم بازی نکن، میدونم که میخوای کاری کنی که باهات آشتی کنم ولی این راه حل رو من جواب نیس- (تازه متوجه میشه که واقعا مسموم شدی)ا.ت نه! (با نگرانی تمام میرسونتت به نزدیک ترین بیمارستان)
یونگی☆:ا.ت صدای اون تلوزیون کوفتی رو کم کن! خوابم میاد!(بعد پنج دیقه که کم نکردی میاد بالا سرت و میبینه مسموم و بیهوش رو زمین ولویی، لعنتی زیر لبش به خودش میفرسته و براید استایل به نزدیک ترین بیمارستان میرسونتت و همش زیر لبش کلمه ی "معذرتم" رو تکرار میکنه)
هوبی☆:(وقتی فهمید که حالت بده و مسموم شدی دست و پاش رو گم کرد و زنگ زد آمبولانس)الو پلیس..چیزه ببخشید بیمارستان؟ طفا دوتا آمبولانس بفرستین الان منم بیهوش میشم!
جیمینی☆:(وقتی از کمپانی برمیگرده، نمیبینتت. فکر میکنه بخاطر اینکه دعوا کردین باهاش قهری پس اهمیت زیادی نمیده، میره اشپزخونه تا اب بخوره که ولو رو زمین میبینتت)ا.ت؟ ا.ت! ا.تتتتت! اون غذای کوفتی چی بود ه خوردی؟(انداختت روی شونش و با پشیمونی که چرا باهات دعوا کرده بردت بیمارستان)
تهیونگ:(تو اتاق داره با یونتان بازی میکنه که خربکاری میکنه، چشماش رو توی حدقه میچرخونه و میره که دستمال بیاره. وقتی که تورو دید روی مبل افتادی و مسموم شدی، سریع به سمتت میدوعه و بغلت میکنه)وای نه ا.ت! چی خوردی دختر؟(زنگ میزنه به آمبولانس و تا وقتی که برسه، بدن سردت رو محکم بغل میکنه)
جونگکوک:(داشت ویدئو گیم بازی میکرد که صدای افتادن یه نفر رو شنید)هه دیدی ا.ت، کارما! با من دعوا میکنی- (وقتی دید جوابشو نمیدی و باهاش دعوا رو ادامه نمیدی نگران شد و اومد تو آشپزخونه، وقتی اونطوری دیدت، براید استایل بغلت کرد و فوری رسوندت بیمارستان)فاک، فقط بهمم کار کیه..از زنگی محوش میکنم!
نامی☆: (سریع میبرتت بیمارستان و همش توی بیمارستان ازت عذرخواهی میکنه و بینهایت پشیمونه)
جین☆:(خندهی شیشه پاکنی)هع ا.تتت پاشو دیگه، فیلم بازی نکن، میدونم که میخوای کاری کنی که باهات آشتی کنم ولی این راه حل رو من جواب نیس- (تازه متوجه میشه که واقعا مسموم شدی)ا.ت نه! (با نگرانی تمام میرسونتت به نزدیک ترین بیمارستان)
یونگی☆:ا.ت صدای اون تلوزیون کوفتی رو کم کن! خوابم میاد!(بعد پنج دیقه که کم نکردی میاد بالا سرت و میبینه مسموم و بیهوش رو زمین ولویی، لعنتی زیر لبش به خودش میفرسته و براید استایل به نزدیک ترین بیمارستان میرسونتت و همش زیر لبش کلمه ی "معذرتم" رو تکرار میکنه)
هوبی☆:(وقتی فهمید که حالت بده و مسموم شدی دست و پاش رو گم کرد و زنگ زد آمبولانس)الو پلیس..چیزه ببخشید بیمارستان؟ طفا دوتا آمبولانس بفرستین الان منم بیهوش میشم!
جیمینی☆:(وقتی از کمپانی برمیگرده، نمیبینتت. فکر میکنه بخاطر اینکه دعوا کردین باهاش قهری پس اهمیت زیادی نمیده، میره اشپزخونه تا اب بخوره که ولو رو زمین میبینتت)ا.ت؟ ا.ت! ا.تتتتت! اون غذای کوفتی چی بود ه خوردی؟(انداختت روی شونش و با پشیمونی که چرا باهات دعوا کرده بردت بیمارستان)
تهیونگ:(تو اتاق داره با یونتان بازی میکنه که خربکاری میکنه، چشماش رو توی حدقه میچرخونه و میره که دستمال بیاره. وقتی که تورو دید روی مبل افتادی و مسموم شدی، سریع به سمتت میدوعه و بغلت میکنه)وای نه ا.ت! چی خوردی دختر؟(زنگ میزنه به آمبولانس و تا وقتی که برسه، بدن سردت رو محکم بغل میکنه)
جونگکوک:(داشت ویدئو گیم بازی میکرد که صدای افتادن یه نفر رو شنید)هه دیدی ا.ت، کارما! با من دعوا میکنی- (وقتی دید جوابشو نمیدی و باهاش دعوا رو ادامه نمیدی نگران شد و اومد تو آشپزخونه، وقتی اونطوری دیدت، براید استایل بغلت کرد و فوری رسوندت بیمارستان)فاک، فقط بهمم کار کیه..از زنگی محوش میکنم!
۷.۶k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.