فیک کوک p¹
سلامممممممم بچه ها بازگشت پرشکوه فیک هام رو تبریک میگم بهتون😂😂🗿
خب بریم سر داستان ، راستی بچه ها بگم تو این فیک اسم ات نه سا عه ... خب بریمم
سلام من نه سا هستم ۲۴ سالمه و دانشجوی رشته مجسمه سازی دانشگاه سئول هستم ، من تازه به دانشگاه اومدم و هنوز خیلی یخم آب نشده
ویو نه سا : صبح حاضر شدم و طبق معمول رفتم مدرسه، تو راه به فکر این بودم که با چند نفر دوست بشم چون دوستام توی شهر خودم یعنی دگو هستن ... تو همین فکرا بودم که ی پسره از پشت محکم خورد بهم ، نزدیک بود بیفتم ولی دور کمرمو گرفت .
نه سا : حواست کجاست؟
کوک : ببخشید... واقعا متاسفم...شرمنده
نه سا : هوممم باشه ..
کوک : میشه بپرسم کدوم رشته ای ؟
نه سا : مجسمه سازی کلاس C4
کوک : اعههه واقعا؟ پس همکلاسی ایم باهم
نه سا : خب .. باشه .. (چه قدر بی ذوقی داوش🤌🏻)
کوک : من جئون جونگ کوک هستم میتونی کوک صدام کنی
نه سا : "خنده" اوکی ... منم کیم نه سا عم میتونی نه سا صدام کنی
* جفتشون خندیدن و رفتن سر کلاس*
از زبان یونا (خودمممم😂😂😔) : بعد از کلاس نه سا اومد بیرون و رفت سمت در که دید بارون خیلی شدیده ، دید چند تا از پسرای هم کلاسیش با چتر اومدن کنارش و بهش لبخند زدن ، در همین حین کوک با سرعت اومد و سویشرتش رو گرفت بالا سر خودشون دوتا *اصل کیدراما😂*
کوک : "پوزخند" خودمون میریم...
نه سا : "خنده" بزن بریم ...
توی راه ...
خب بریم سر داستان ، راستی بچه ها بگم تو این فیک اسم ات نه سا عه ... خب بریمم
سلام من نه سا هستم ۲۴ سالمه و دانشجوی رشته مجسمه سازی دانشگاه سئول هستم ، من تازه به دانشگاه اومدم و هنوز خیلی یخم آب نشده
ویو نه سا : صبح حاضر شدم و طبق معمول رفتم مدرسه، تو راه به فکر این بودم که با چند نفر دوست بشم چون دوستام توی شهر خودم یعنی دگو هستن ... تو همین فکرا بودم که ی پسره از پشت محکم خورد بهم ، نزدیک بود بیفتم ولی دور کمرمو گرفت .
نه سا : حواست کجاست؟
کوک : ببخشید... واقعا متاسفم...شرمنده
نه سا : هوممم باشه ..
کوک : میشه بپرسم کدوم رشته ای ؟
نه سا : مجسمه سازی کلاس C4
کوک : اعههه واقعا؟ پس همکلاسی ایم باهم
نه سا : خب .. باشه .. (چه قدر بی ذوقی داوش🤌🏻)
کوک : من جئون جونگ کوک هستم میتونی کوک صدام کنی
نه سا : "خنده" اوکی ... منم کیم نه سا عم میتونی نه سا صدام کنی
* جفتشون خندیدن و رفتن سر کلاس*
از زبان یونا (خودمممم😂😂😔) : بعد از کلاس نه سا اومد بیرون و رفت سمت در که دید بارون خیلی شدیده ، دید چند تا از پسرای هم کلاسیش با چتر اومدن کنارش و بهش لبخند زدن ، در همین حین کوک با سرعت اومد و سویشرتش رو گرفت بالا سر خودشون دوتا *اصل کیدراما😂*
کوک : "پوزخند" خودمون میریم...
نه سا : "خنده" بزن بریم ...
توی راه ...
۱۰.۳k
۱۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.