خوب خوب سلام بچه های مامان چطورین؟
خوب خوب سلام بچه های مامان چطورین؟
من دوباره برگشتم ولی ایندفعه با انرژی میخوام یک فیک دیگه شروع کنم به خاطر همین این فیک رو زود تر تموم میکنم و چون میخوام این فیک زود تموم شه شرایط نمیزارم ولی حمایت کنیم گوگولی ها
ویو ات
داشتیم تو حموم دعوا میکردیم که یهو صدای در اتاق رو شنیدم یکی وارد اتاق شده بود دستم رو روی دهن جونگکوک گذاشتم تا صدا نده و آروم گفتم
+هیسسسس......هیچی نگو
از وان بیرون اومدم و آروم در حموم رو باز کردم
+هین....ترسوندیم.....تو توی اتاق من چیکار میکنی
دخترم؟(اسم بچه شوند رو یادم رفته پس یک اسم دیگه میزارم)
اما:مامانی بیا بریم پارک
+باشه دخترم بزار موهام رو بشورم میام
اما:باشه مامانی(و اتاق رو ترک کردم)
در حموم رو بستم به در حموم تکیه دادم و نفسم را آسوده بیرون دادم
+هوفف.....نزدیک بودا
-چی نزدیک بود؟
+یا کوک....نزدیک بود اما بفهمه با هم اومدیم حموم
-واو
+درد.....زود باش زود دوش بگیریم بریم بیرون
-اوک
زود دوش گرفتیم و رفتیم بیرون لباسام رو پوشیدم و موهام رو خشک کردم از اتاق خارج شدم
+میاااااا.....گشنمهههههه
£آروم دختر.....صبح بخیر
+صبح بخیر.....گشنمه
£بیا بخور...... گشنه....... جونگکوک بیدار نشده؟
همونطور که داشتم میخوردم با دهن پر گفتم
+چرا بیدار شده الان میاد
- صبح بخیر لیدی ها
£صبح بخیر جونگکوک شی......بیا بشین صبحونه بخور من هم اما رو میبرم حموم
-باشه برو
+(با دهن پر گفتم)موهاش رو با شامپوی خودش بشوراا
£باشه بابا
دیگه چیزی نگفتیم و صبحانه خوردیم
پرش زمانی به پارک
ویو جونگکوک
آنا دست بردار نبود فقط میگفت منو ببرین پارک میا با ما نیومد پس فقط ما سه تا رفتیم پارک اما دستم رو گرفته بود ولی ات نه
-هی ات
+چیه؟
-امشب برگردیم کره؟
+کره؟چرا؟
-خوب خانواده ی من باید کنارم باشم دیگه نه؟
+ ولی من دلم میخواد اینجا بمونم
-امشب برمیگردیم کره بدون هیچ حرف اضافی ای
+ایششش....باشه
انشاالله که شعارمون یادتونه نه؟
دوستون دارم❤️
من دوباره برگشتم ولی ایندفعه با انرژی میخوام یک فیک دیگه شروع کنم به خاطر همین این فیک رو زود تر تموم میکنم و چون میخوام این فیک زود تموم شه شرایط نمیزارم ولی حمایت کنیم گوگولی ها
ویو ات
داشتیم تو حموم دعوا میکردیم که یهو صدای در اتاق رو شنیدم یکی وارد اتاق شده بود دستم رو روی دهن جونگکوک گذاشتم تا صدا نده و آروم گفتم
+هیسسسس......هیچی نگو
از وان بیرون اومدم و آروم در حموم رو باز کردم
+هین....ترسوندیم.....تو توی اتاق من چیکار میکنی
دخترم؟(اسم بچه شوند رو یادم رفته پس یک اسم دیگه میزارم)
اما:مامانی بیا بریم پارک
+باشه دخترم بزار موهام رو بشورم میام
اما:باشه مامانی(و اتاق رو ترک کردم)
در حموم رو بستم به در حموم تکیه دادم و نفسم را آسوده بیرون دادم
+هوفف.....نزدیک بودا
-چی نزدیک بود؟
+یا کوک....نزدیک بود اما بفهمه با هم اومدیم حموم
-واو
+درد.....زود باش زود دوش بگیریم بریم بیرون
-اوک
زود دوش گرفتیم و رفتیم بیرون لباسام رو پوشیدم و موهام رو خشک کردم از اتاق خارج شدم
+میاااااا.....گشنمهههههه
£آروم دختر.....صبح بخیر
+صبح بخیر.....گشنمه
£بیا بخور...... گشنه....... جونگکوک بیدار نشده؟
همونطور که داشتم میخوردم با دهن پر گفتم
+چرا بیدار شده الان میاد
- صبح بخیر لیدی ها
£صبح بخیر جونگکوک شی......بیا بشین صبحونه بخور من هم اما رو میبرم حموم
-باشه برو
+(با دهن پر گفتم)موهاش رو با شامپوی خودش بشوراا
£باشه بابا
دیگه چیزی نگفتیم و صبحانه خوردیم
پرش زمانی به پارک
ویو جونگکوک
آنا دست بردار نبود فقط میگفت منو ببرین پارک میا با ما نیومد پس فقط ما سه تا رفتیم پارک اما دستم رو گرفته بود ولی ات نه
-هی ات
+چیه؟
-امشب برگردیم کره؟
+کره؟چرا؟
-خوب خانواده ی من باید کنارم باشم دیگه نه؟
+ ولی من دلم میخواد اینجا بمونم
-امشب برمیگردیم کره بدون هیچ حرف اضافی ای
+ایششش....باشه
انشاالله که شعارمون یادتونه نه؟
دوستون دارم❤️
۱.۰k
۲۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.