فیک جونگ کوک پارت ۶
خوببریم ادامه فیک
رفتم اتاقم رفتم سراغ گوشیم که متوجه چیزی شدم ..... گوشی خودم نبود فهمیدم که وقتی داشتم از خونه جونگ کوک میومدم دوتا گوشی کناز هم بودن من فقد سریع گوشیم رو ورداشتم با عجله گوشی رو روشن کردم دیدم خداروشکر رمز نداره سری رفتم تو لیست مخاطب ها شماره خودم رو گرفتم و به گوشیم زنگ زدم ولی کسی جواب نمی داد چی چندباری همین کار رو تکرار کردم اما باز کسی جواب نداد منتظر شدم تا خودش زنگ بزنه
(خونه جونگ کوک )
امروز ی روز خیلی کاری سختی داشتم از شرکت بیرون اومدم رفتم سمت ماشین سوار شدم ماشین شروع به حرکت کرد وقتی رسیدیم خونه از ماشین پیاده شدم سمت خونه را افتادم خدمت کار درو باز گرد وارد شدم رفتم بالا رفتم در اتاقم رو باز کردم رفتم تو اتاقم رفتم لباس هامو در آوردم ی دوش ۳۰ دقیقه گرفتم اومدم بیرون لباس ی پیراهن مشگی کشاد با شلوار توسی پوشیدم رفتم سر وقت گوشیم که متوجه شدم این گوشی من نیست با عجله روی تختم نشستم صفحه گوشی رو روشن کردم که دیدم عکس اون دختره که یادم رفت ازش اسمش رو بپرسم دیدم چند باری شماره خودم به این گوشی زنگ خورده شانس آوردم گوشیش رمز نداشت سریع گوشی رو باز کردم رفتم تو لیست مخاطب های شماره خودم رو گرفتم بعد چند دقیقه جواب داد
ا.ت = الو سلام آقای جونگ کوک
جونگ کوک = سلام فکر کنم اشتباهی گوشی من رو با خودتون برید
ا.ت = بله من اشتباهی گوشی شمارو بردم چون شبی هم بودن متوجه نشدم
جونگ کوک = اشکال نداره فردا به این آدرسی که میفرستم بیا
ا.ت= باشه خداحافظ
جونگ کوک = خداحافظ
(خونه ا.ت )
بعداز ده دقیقه دیدم به گوشی جونگ کوک پیام اومدم دیدم آدرس رو فرستاده و یکم خیالم راحت شد ولی از یک طرف نگران بودم ی وقت پیام هامو با دوستام نبینه بیخیالش شدم گرفتم خوابیدم
(خونه جونگ کوک )
بعداز اینکه با این دختره خداحافظی کردم آدرس رو براش فرستادم که فردا بیاد اونجا منم یکم فضولیم گل کرده خواستم گوشیش رو چک کنم ولی تازه به خودم اومدم که دیدم این کار کاری خوب نیست ولی اگا ا ن گوشی منو چک کرده باشه چی ولش کردم گرفتم خوابیدم تا فردا که گوشیم رو از اون دختره پس بگیرم
خوب اینم از پارت امروز لطفا لایک هاتون رو به ده تا برسونید تا پارت بعد رو بزارم
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
رفتم اتاقم رفتم سراغ گوشیم که متوجه چیزی شدم ..... گوشی خودم نبود فهمیدم که وقتی داشتم از خونه جونگ کوک میومدم دوتا گوشی کناز هم بودن من فقد سریع گوشیم رو ورداشتم با عجله گوشی رو روشن کردم دیدم خداروشکر رمز نداره سری رفتم تو لیست مخاطب ها شماره خودم رو گرفتم و به گوشیم زنگ زدم ولی کسی جواب نمی داد چی چندباری همین کار رو تکرار کردم اما باز کسی جواب نداد منتظر شدم تا خودش زنگ بزنه
(خونه جونگ کوک )
امروز ی روز خیلی کاری سختی داشتم از شرکت بیرون اومدم رفتم سمت ماشین سوار شدم ماشین شروع به حرکت کرد وقتی رسیدیم خونه از ماشین پیاده شدم سمت خونه را افتادم خدمت کار درو باز گرد وارد شدم رفتم بالا رفتم در اتاقم رو باز کردم رفتم تو اتاقم رفتم لباس هامو در آوردم ی دوش ۳۰ دقیقه گرفتم اومدم بیرون لباس ی پیراهن مشگی کشاد با شلوار توسی پوشیدم رفتم سر وقت گوشیم که متوجه شدم این گوشی من نیست با عجله روی تختم نشستم صفحه گوشی رو روشن کردم که دیدم عکس اون دختره که یادم رفت ازش اسمش رو بپرسم دیدم چند باری شماره خودم به این گوشی زنگ خورده شانس آوردم گوشیش رمز نداشت سریع گوشی رو باز کردم رفتم تو لیست مخاطب های شماره خودم رو گرفتم بعد چند دقیقه جواب داد
ا.ت = الو سلام آقای جونگ کوک
جونگ کوک = سلام فکر کنم اشتباهی گوشی من رو با خودتون برید
ا.ت = بله من اشتباهی گوشی شمارو بردم چون شبی هم بودن متوجه نشدم
جونگ کوک = اشکال نداره فردا به این آدرسی که میفرستم بیا
ا.ت= باشه خداحافظ
جونگ کوک = خداحافظ
(خونه ا.ت )
بعداز ده دقیقه دیدم به گوشی جونگ کوک پیام اومدم دیدم آدرس رو فرستاده و یکم خیالم راحت شد ولی از یک طرف نگران بودم ی وقت پیام هامو با دوستام نبینه بیخیالش شدم گرفتم خوابیدم
(خونه جونگ کوک )
بعداز اینکه با این دختره خداحافظی کردم آدرس رو براش فرستادم که فردا بیاد اونجا منم یکم فضولیم گل کرده خواستم گوشیش رو چک کنم ولی تازه به خودم اومدم که دیدم این کار کاری خوب نیست ولی اگا ا ن گوشی منو چک کرده باشه چی ولش کردم گرفتم خوابیدم تا فردا که گوشیم رو از اون دختره پس بگیرم
خوب اینم از پارت امروز لطفا لایک هاتون رو به ده تا برسونید تا پارت بعد رو بزارم
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
۲۰.۸k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.