فیک کاپیتان یا ددی ؟ part 12
از اون جایی که اصلا حوصله کش دادن یک پارت رو ندارم ، این پارت از جایی شروع میکنم که فردای همون روز همه باهم رفتن لب ساحل ، در این صحنه ، کوک در حال موج سواری با یک لباس غواصی که یک بلویز با یک شرتک جذب هست تنشه و ات و کاپیتان وی کنار هم در حال تماشای موج سواری کوک هستند ، ات هم محو کوک شده
# خیلی بی نقص موج سواری میکنه ، نه ؟
+ ها ؟ بله بله
# اون مرد یک همه چی تمومه
+ میشه اینطور گفت ، خیلی دوست داشتم موج سواری یاد بگیرم ولی هیچ وقت شرایطش پیش نیومد ، البته هنوزم دوست دارم
_ تو میخوای که من بهت موج سواری یاد بدم ؟ ( کوک در حالی از چسبیده به ات از پشت ظاهر میشه که خیس آب عه و داره زبونش رو توی دهنش تکون میده ، کوک فقط موقعه هایی که دلش ات رو میخواد و عصبانی عه اینکارو میکنه ، میشه گفت کوک از این عصبیه که چرا بهترین دوستش با بیبی گرلش باهم در حال حرف زدن بودن )
+ خب ، راستش ، من نمیخوام که به شما زحمت بدم ( اینو بگم که ات یک نیم تنه و شور*ت ساحلی پوشیده که نیم تنه اش مدل کوچولو عه و یکم سینه هاش معلومه ، در همین حین یهو بم سگ کوک پارس کنان به سمت کوک میاد و شروع به لیس زدنش میکنه ، ات هم میترسه و جیغ میزنه )
_ بسه بم ، باشه دل منم برات تنگ شده بود
# با خودت بم هم آوردی؟
_ نه ، آوردنش ( همون لحظه بم بو میکشه و شروع میکنه به دور و ور ات چر خریدن و خر ذوق شدن )
+ بسه ، ممنون از مهربونیت
# چی شده که بم از یکی خوشش اومده ؟ همه رو جز خودت تیکه پاره میکنه ، شایدم بوی تورو روش حس کرده
____________________خماری________________________
# خیلی بی نقص موج سواری میکنه ، نه ؟
+ ها ؟ بله بله
# اون مرد یک همه چی تمومه
+ میشه اینطور گفت ، خیلی دوست داشتم موج سواری یاد بگیرم ولی هیچ وقت شرایطش پیش نیومد ، البته هنوزم دوست دارم
_ تو میخوای که من بهت موج سواری یاد بدم ؟ ( کوک در حالی از چسبیده به ات از پشت ظاهر میشه که خیس آب عه و داره زبونش رو توی دهنش تکون میده ، کوک فقط موقعه هایی که دلش ات رو میخواد و عصبانی عه اینکارو میکنه ، میشه گفت کوک از این عصبیه که چرا بهترین دوستش با بیبی گرلش باهم در حال حرف زدن بودن )
+ خب ، راستش ، من نمیخوام که به شما زحمت بدم ( اینو بگم که ات یک نیم تنه و شور*ت ساحلی پوشیده که نیم تنه اش مدل کوچولو عه و یکم سینه هاش معلومه ، در همین حین یهو بم سگ کوک پارس کنان به سمت کوک میاد و شروع به لیس زدنش میکنه ، ات هم میترسه و جیغ میزنه )
_ بسه بم ، باشه دل منم برات تنگ شده بود
# با خودت بم هم آوردی؟
_ نه ، آوردنش ( همون لحظه بم بو میکشه و شروع میکنه به دور و ور ات چر خریدن و خر ذوق شدن )
+ بسه ، ممنون از مهربونیت
# چی شده که بم از یکی خوشش اومده ؟ همه رو جز خودت تیکه پاره میکنه ، شایدم بوی تورو روش حس کرده
____________________خماری________________________
۱.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.