(افروتیته من)
پارت: ۲
نیم ساعت صبر کردم اما رئیس جونگ نیومد....
پا شدم رفتم و مینی یخچالی که کنار میزش بود رو باز کردم و چشمم به موچی هایه توتفرنگی افتاد૧(ꂹີωꂹີૂ)
برشون داشتم و برگشتم سره جام یکی یکی همه رو می بلعیدم که وقتی اخرین دونه رو گذاشتم تو دهنم در باز شد و قامت رئیس جونگ پدیدار شد یهو هول کردم و موچی پرید توی گلوم(°0°)!!
شروع کردم به سرفه کردن ، رئیس جونگ وحشت زده به طرفم اومد و چند بار زد پشتم تا نفسم بالا بیاد
- خوبی؟
موچی رو قورت دادم:
- آره
- چرا اومدی اینجا؟
سریع با انگشت اشارم به برگه هایه پرینت شده رویه میزش اشاره کردم
- یه پری دریایی توی خلیج سانچئون دیده شده
-پری دریایی؟
برگه ها رو از رو میز برداشت و بررسی شون کرد
-همش چرت و پرته، حتما یه علاف بیکار میخواسته بقیه رو گول بزنه برای همین لباس پری دریایی پوشیده
-اما عکس و فیلم های منتشر شده اصلا فیک یا فتوشاپ به نظر نمی ر--
-الان میخوای وقتمون رو به خاطر همچین چیزی که معلوم نیست واقعیه یا نه هدر بدیم؟
لبامو غنچه کردم. (T^T)
-تو که گفتی کلی وقت آزاد داری
-خب-- به زنم قول دادم برای روز تولدش ببرمش ژاپن
-فقط یکبار
-دفعه پیشم گفتی یکبار
-خواهش
خودمو مظلوم کردم تا دلش به رحم بیاد
- اصلا فکرشم نکن
برگه ها رو از دستش قاپیدم و مرتبشون کردم
-باشه
رفتم بیرون نشستم رو سندلی فلزی و شروع کردم به عر زدن
-خدایا، حالا من بدبخت چیکار کنمـــــ╥﹏╥
نیم ساعت صبر کردم اما رئیس جونگ نیومد....
پا شدم رفتم و مینی یخچالی که کنار میزش بود رو باز کردم و چشمم به موچی هایه توتفرنگی افتاد૧(ꂹີωꂹີૂ)
برشون داشتم و برگشتم سره جام یکی یکی همه رو می بلعیدم که وقتی اخرین دونه رو گذاشتم تو دهنم در باز شد و قامت رئیس جونگ پدیدار شد یهو هول کردم و موچی پرید توی گلوم(°0°)!!
شروع کردم به سرفه کردن ، رئیس جونگ وحشت زده به طرفم اومد و چند بار زد پشتم تا نفسم بالا بیاد
- خوبی؟
موچی رو قورت دادم:
- آره
- چرا اومدی اینجا؟
سریع با انگشت اشارم به برگه هایه پرینت شده رویه میزش اشاره کردم
- یه پری دریایی توی خلیج سانچئون دیده شده
-پری دریایی؟
برگه ها رو از رو میز برداشت و بررسی شون کرد
-همش چرت و پرته، حتما یه علاف بیکار میخواسته بقیه رو گول بزنه برای همین لباس پری دریایی پوشیده
-اما عکس و فیلم های منتشر شده اصلا فیک یا فتوشاپ به نظر نمی ر--
-الان میخوای وقتمون رو به خاطر همچین چیزی که معلوم نیست واقعیه یا نه هدر بدیم؟
لبامو غنچه کردم. (T^T)
-تو که گفتی کلی وقت آزاد داری
-خب-- به زنم قول دادم برای روز تولدش ببرمش ژاپن
-فقط یکبار
-دفعه پیشم گفتی یکبار
-خواهش
خودمو مظلوم کردم تا دلش به رحم بیاد
- اصلا فکرشم نکن
برگه ها رو از دستش قاپیدم و مرتبشون کردم
-باشه
رفتم بیرون نشستم رو سندلی فلزی و شروع کردم به عر زدن
-خدایا، حالا من بدبخت چیکار کنمـــــ╥﹏╥
۸.۲k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.